Abstract:
مبحث محجورین از مباحث مهم در فقه و حقوق مدنی میباشد.حجر در لغت به معنای بازداشتن و منع است و در اصطلاح منع کردن یعنی بازداشتن کسی را از تصرف در مال خویش و شخصی که از تصرف در مال خویش ممنوع باشد در اصطلاح فقها،محجور علیه نامیده میشود.خواه از جمیع تصرفات ممنوع باشد مثل صبی یا از بعض آن مانند مریض(در مرض موت)که حجر بر دو گونه است گاهی به منظور مصلحت محجور علیه و برای رعایت حق او میباشد و گاهی برای مصلحت غیر و حق دیگران است.در کتب فقهی همچون فقه امام جعفر صادق(ع)و جواهر الکلام و شرایع الاسلام و...واژه حجر بهطور کامل بررسی شده و همچنین احکام مربوط به محجورین شرح داده شده است در قانون مدنی و تجارت هم قوانینی وضع شده که گاهی موافق با دستورات فقهی و در بعضی موارد برگرفته از قانون فرانسه میباشد در این تحقیق سعی شده واژه حجر و حجر مفلس و احکام مربوط به آن در حد توان بررسی گردد.
Machine summary:
"در اصطلاح حقوقی حجر به معنای عدم اهلیت استیفاست و عبارت است از منع شخص به حکم قانون
حجر عبارت است از ممنوع بودن شخص از دخالت در اموال و حقوق مالی خود از طرف قانون میباشد.
این قانون در شرح و تفسیر مواد یاد شده هفت سبب از برای حجر یاده کردهاند.
در ماده 7021 قانون مدنی اسباب حجر ذکر شده است و به صغر و سفه و جنون محدود گردیده است
میشود و قانون مدنی هم برای اینگونه موارد از اصطلاح حجر استفاده نکرده است.
ماده 7021 قانون مدنی از میان اسباب ششگانه مذکور در فقه فقط سه سبب را برگزیده است و
تاجر باشد توقف و ورشکستگی نام میگیرد که از مباحث حقوق تجارت است و خارج از موضوعات حقوق
حقوق مدنی اعسار موجب حجر نیست و این امر از قانون اعسار مصوب 1131 ه.
مفهوم این ماده این است که اگر معسر یا مدعی اعسار اختیارات و حقوق خود را
فقها به کسی میگویند که حاکم او را برای قرضهایی که از تمام دارایی او بیشتر است منع کرده باشد.
حجر این است که کسی به اموال آنها تعدی و تجاوز نکند و این تشریع برای مصلحت خود فرد محجور
برطبق ماده 514 قانون تجارت ورشکستگی تاجر به حکم محکمه بدایت در موارد ذیل اعلام میشود.
ماده 5 قانون تجارت کلیه معاملات تجار را تجاری محسوب کرده است مگر آنکه ثابت شود
باشد و برابر ماده 914 قانون تجارت از تاریخ حکم ورشکستگی هرکس نسبت به تاجر ورشکسته دعوایی"