Abstract:
عرفان ادبی، به عنوان ساحتی ویژه از عرفان اسلامی، دارای زبانی متمایز از دیگر
ساحتهای آن است. در این میان، بهویژه اشعار عاشقانه، رندانه و خمری دارای زبانی
پیچیده و گاه رهزناند که دیدگاههای مختلفی در تحلیل آنها ارائه شده است.
دیدگاههای سنتی در این باب، دو طیف اصلی را تشکیل میدهند که طیفی از آنها، بر
ویژگی رمزگونه زبان عاشقانة عرفان ادبی تأکید دارد که این مطلب به معنی پوشیدگی
معانی عرفانی در این زبان میباشد. طیف دوم در این حیطه، بر هویدایی معانی عرفانی
از طریق زبان عاشقانه عرفان ادبی تأکید میورزد که نظر موافق بسیاری از صاحبنظران
معاصر را نیز به همراه خود دارد. اما آنچه در بررسی دقیق اقوال دو گروه فوق به دست
میآید عدم تباین بین این دو دیدگاه است؛ به طوری که طیف اول، بهگونهای بیان
معانی عرفانی از طریق زبان عرفان ادبی وطیف دوم پوشیدگی اجمالی این معانی را در
پس الفاظ این زبان پذیرفتهاند، که این نشان میدهد این دو دیدگاه در افقی بالاتر
قابل جمعاند. در این دیدگاه جامع، با بهرهگیری از نقاط قوت آراء ارائه شده،
میتوان زبان عرفان ادبی را زبانی تشکیل یافته از «نمادهای عرفانی ادبی» تلقی نمود
که زبانی در جهت انتقال احساسات و ریشهدار در استفادة ادبی و دارای خاصیت رمزگونه
و برخوردار از عمق و ژرفایی ویژه است.
Machine summary:
"اما بهراستی شاعر غزل عرفانی، چه میکند و چگونه معنای عرفانی را به مفهوم عشق زمینی و متعلقات آن پیوند میزند؟ بررسیهای سنتی این پرسش، در کاویدن مقصود عارفان از چنان پیوندی (میان عشق زمینی و عشق الهی) جلوهگر گشته است؛ به این سبب، پرسشی دیگر در افق این جستجو، نمایان میشود که: مقصود اهل سلوک و عرفان، از بیانی چنان تودرتو از معارف روحانی و معنوی چیست؟ به تعبیر دیگر، چه چیزی در روح و روان عارف میگذرد که وی را وادار به گزینش چنین واژگان و ساختاری میکند؟ به تعبیر شبستری: چه خواهد مرد معنی زان عبارت که دارد سوی چشم و لب اشارت چه جوید از رخ و زلف و خط و خال کسی کاندر مقامات است و احوال (گلشن راز، 72) و به عبارت دیگر، ارتباط معانی ظاهری چنین اشعاری با معانی عرفانی چگونه است و آیا این ربط و پیوند ـ در صورت تصدیق به آن ـ به گونهای هست که بتوان به دلالت لفظی کلمات بر معانی باطنی آنها امید بست و آنها را در قالب زبان ادبیـ که در حیطة دلالات زبانی قرار میگیرد ـ ارزیابی نمود؟ آیا از واژگان عاشقانه و عارفانه، تنها با توجه به معانی آنها در زبان عرفی و با توجه به فنون ادبی (تشبیه، مجاز، استعاره، تمثیل، کنایه و ..."