Abstract:
نویسنده در این مقاله ابتدا به این نکته تأکید نموده است که شعرا- از جمله خاقانی-با بهرهگیری از باورهای عادی و عامی مردم به اشعار خود رنگ دینی و ملی داده و فرهنگ مردمی را ترویج کردهاند. سپس به ذکر نمونههائی از این باورها پرداخته است.
Machine summary:
"باورهای عامیانه در دیوان خاقانیچکیده نویسنده در این مقاله ابتدا به این نکته تأکید نموده است که شعرا- از جمله خاقانی-با بهرهگیری از باورهای عادی و عامی مردم به اشعار خود رنگ دینی و ملی داده و فرهنگ مردمی را ترویج کردهاند.
کعبه گنج است و سیاهان عرب ماران گنج گرد گنج آنک صف ماران فراوان آمده (ص 562)گم کن زبان که مار نگهبان گنج توست برگنج تو تو باش نگهبان صبحگاه (ص 511) سعدی شیرازی نیز این باور عامیان را به کار برده است:جور دشمن چه کند گر نکشد طالب دوست؟ گنج و مار و گل و خار و غم و شادی به هماند (گلستان،ص 502) مار،افعی و زمرد،قدما بر این عقیده بودند که اگر زمرد را در مقابل مار و افعی قرار دهند کور میشود.
کی طرفه گر عدو شد مجذوم؟طرفهتر آن کافعی شده است رمحت،ز افعیش میرسد ضر افعی خورنده مجذوم ار چه بسی شنیدی مجذوم خواره افعی جز رمح خویش مشمر (ص 278،شواهد دیگر در صفحات 164،254،1180) کژدم و مار گزیده و خوردن کرفس: باور قدما بر این بود که عقرب یا مار گزیده اگر کرفس بخورد فورا خواهد مرد.
مواردی که به باور عامیانهی مؤنث بودن آفتاب اشاره دارد:چو راحت مرغ عیسی را ز عیسی؟ که همسایه است با خورشید عذرا (ص 41)ماه از آن گفتم کاندر لغت و لفظ عرب چشمهی روز بود ماده و مه باشد نر (فرخی،فرهنگ اشارات...
بس ای خاقانی از سودای فاسد که شیطان میکند تلقین سودا (ص 43) این باور عامیانه در شعر ناصر خسرو نیز به کار رفته است."