Machine summary:
"بنابراین،آن چه روشی است که آن را علمی میسازد؟همچنین میتوان دقیقتر و مشخصتر به این صورت مطرح کرد که آیا منظرهء کلی که به آن ارجاع داده میشود،یک لیست تأیید شده از چیزهایی است که علمی هستند،یا آن شیوهای که اگر دانشمندان آن شیوه را برگزینند، علمی خواهد بود؟به راستی مورد دوم وظیفهای است که در مقابل علم قرار داده شده است.
پذیرش اصل غیرمسلم هایزنبرگ به وسیلهء اجتماع علمی مثال خوبی است از اینکه چگونه کشف علمی اصول فلسفی علم را تغییر میدهد و به نوبهء خود این اصول بر روی انتخابهای روششناختی علم تأثیر میگذارد(برای بحث دربارهء نظریههای تغییر علم نگاه کنید به ( Richard,1997 ).
برعکش تئوریهای «جزئی»و«کلی»نیوتن،میتوان به آندسته از چیزهایی که توسط قوانین نیوتن و دیگر حوادث جانبیشان بیان میشوند به کار روند با این همه ممکن است به مثابهء حقایقی توجه شود که مسلماند و تئوریها به منزلهء حکمی کلی از آنچه میدانیم و باور داریم شایان ذکر است که قوانین به منزلهء بیانکنندهء نظم در جهان نیز به شمار میروند.
شاید در مواردی جستجو برای قوانین آماری باشد که میتواند رفتارهای گروه را بیان و پیشگویی کند، البته نه گروههای ترکیبی را،بنابراین هرتئوری علمی بر پایهای از قوانین و تئوریهای دیگر ساخته شده و با یک سری از مسائل دربارهء دنیا که تعدادی از آنها بسیار قطعیتر از دیگری است، مرتبط است.
طبق نوشتهء آلن چالمرز یک نگرانی واقعی تاریخی برای ابطالکنندگان این است که اگر روششناسیشان کاملا توسط دانشمندان حمایت شود این تئوریهای کلی با توجه به اینکه از میان بهترین نمونههای تئوریهای علمی انتصاب شدهاند،هرگز پیشرفت نمیکنند زیرا آنها در همان مرحله اولیهء رد میشوند( Chalmers,1982 )."