Abstract:
در این مقاله شواهد مربوط به ناهمگن بودن اختلال وسواس مورد بررسی قرار گرفته
است.پیشرفتهای دو دهه گذشته نشان میدهند که دو حالت نسبتا متفاوت از فعالیت وسواسی
وجود دارد:وسواس شستشو و وسواس وارسی.وسواس وارسی با احساس مسئولیت افراطی، بیش بود
افکار خرافی، احساس گناه اضافی، و نقص در حافظه شخصی همراه است در حالیکه هیچکدام
از عوامل فوق در وسواس شستشو بیشتر از جمعیت عادی نیست.علاوه بر این وسواس وارسی
ارتباطی ویژه و تنگاتنگ با اختلال شخصیت وسواسی دارد در حالیکه چنین ارتباطی در
مورد وسواس شستشو مشاهده نمیشود.در نهایت به نظر میرسد که پدیدههای وسواس وارسی
و شستشو اختلالهایی مستقل از هم میباشند که ظاهرا شباهتشان در تکرار یک عمل(اولی
وارسیهای مکرر و دومی شستنهای مکرر)میباشد.شواهد مربوط در دفاع از این عقیده مورد
بحث و بررسی قرار گرفتهاند.
Machine summary:
"در عوض این بیماران با مشخصههای دیگری شناخته میشوند که بطور خلاصه شامل احساس مسئولیت افراطی، احساس گناه، نقص در حافظه، بیش بود افکار خرافی و ارتباطی ویژه با اختلال شخصیت وسواسی میباشد.
افزایش شدت هر کدام از این عوامل میتواند فرد را مستعد نوع خاصی از اختلال شخصیت یعنی اختلال شخصیت وسواسی(گیبس و اولتمن، 1995)و یا اختلال وسواس وارسی و یا هر دو بنماید:احساس مسئولیت افراطی در موقعیتهای مربوط به زندگی و شغل باعث میشود تا فرد به طور مرتب اقدام به سرکشی به کارها نموده و برای کسب اطمینان از سر راست بودن امورات نظمی آهنین به دور و بر خود بدهد، چیزی که در اختلال شخصیت وسواسی مشاهده میشود.
وسواس شستشو که بطور عمده یک اختلال اضطرابی محسوب میشود به درمانهایی که هدف اصلی آن ایجاد اضطراب و تشویش هر چه بیشتر است یعنی درمانهای مبتنی بر رویارویی با محرک شرطی اضطراب برانگیز(شامل حساسیت زدایی منظم، غرقه سازی و جلوگیری از پاسخ)پاسخ میدهند، در حالیکه این راهبردهای درمانی در مورد وسواس وارسی به دلیل ماهیت ویژه آن چندان کارایی ندارند.
راکمن(1993)معتقد است که تغییر در احساس مسئولیت افراطی این بیماران تا اندازه زیادی به بهبود آنها کمک میکند او گزارش میکند که اگر درمانگر بتواند بیمار را به چشم پوشی از پارهای از مسئولیتهای اضافی که او برای خود در نظر گرفته متقاعد کند و یا موافقت بیماررا در انتقال پارهای از مسئولیتها به اشخاص نزدیک(نظیر همسر)جلب کند تا اندازه زیادی نتیجه درمانی بدست خواهد آمد."