Abstract:
فرهنگ سیاسی غالبا زمینه ساز شکل گیری نوع نگاه انسان ها به هویت ملی خویش است. آن چه که موجب می شود تا آحاد یک جامعه هویتی متمایز از دیگران برای خود قائل شوند، ریشه در فرهنگ و عناصر نمادین آن جامعه دارد. در این مقاله، سعی شده است تا ضمن بیان نحوه پیدایش و اجزای تشکیل دهنده فرهنگ سیاسی، به بررسی جایگاه هویت در این مقوله پرداخته شود و سپس ویژگی های فرهنگ سیاسی ایران و غرب در طول تاریخ، به طور اجمالی مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
Machine summary:
"در این مقاله،سعی شده است تا ضمن بیان نحوه پیدایش و اجزایتشکیلدهنده فرهنگ سیاسی،به بررسی جایگاه هویت در این مقوله پرداختهشود و سپس ویژگیهای فرهنگ سیاسی ایران و غرب در طول تاریخ به طوراجمالی مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
با این همه،باید توجه داشت کهتوسعه اقتصادی صرفا بخشی از"فرهنگ سیاسی"است که به دنبال آن،موجبات بازشدن نظامهای سیاسی و ظهور مردمسالاری در کشورها،فراهم خواهد شد.
2 فرهنگ سیاسی چگونه پدید میآید؟ فرایندی که موجب میشود فرهنگ سیاسی زمینههای ظهور مردمسالاری را فراهمآورد،تاکنون از منظرهای مختلف مورد بررسی قرار گرفته است.
با این ترتیب،اگرچه فرهنگ سیاسی دمکراتیک لازمۀ بروز مردمسالاری نیست امابرای بقای آن لازم است.
اینگونه است که رابرت دال و بسیاری از محققان دیگر معتقدند که وجودیک فرهنگ سیاسی دمکراتیک برای زنده مانده و تداوم مردمسالاری و نیز برایانکشاف و توسعۀ آن لازم است.
این فرهنگ سیاسی دمکراتیک که عبارت است از فرهنگسازش،مدارا،میانهروی و چانهزنی،با فرهنگی که ارسطو در سال 330 پیش از میلاد درکتاب"سیاست"به توضیح آن پرداخته است،کاملا مشابهت دارد.
جایگاه هویت در فرهنگ سیاسی یکی از مؤلفههای اصلی شکلدهنده به فرهنگ سیاسی یک ملت،هویتی است که آنملت برای خود قائل میباشد.
نظریهپردازانی نظیر بندیکت اندرسون بر این باورند که ملتها برای خوداسطورههایی میسازند و بر پایۀ آنها ملیت خود را تعیین میکنند و در نتیجه ملت صرفاامری فرضی است.
بنابراین با آمدن ترکها،آرامشی که حاصل تلاقی دو دین بزرگ و خدایی اسلام و زرتشت بود،نابود شد ووقایعی که در این دوره به وقوع پیوست،زمینهساز بروز مجدد وحدت دین و دولت کههمواره یکی از مؤلفههای بنیادین فرهنگ سیاسی ما بوده است-گردید."