Abstract:
این که مفسر قانون اساسی در تفسیری که ارائه میدهد، به چه چیز تکیه میکند، موضوع اصلی نظریة پردازی در خصوص تفسیر میباشد و در این ارتباط، هرمنوتیک فلسفی هانس گئورگ گادامر(2002-1900) بسیار بصیرت زا است. گادامر با معرفی الگوی دیالوگ برای روند فهم و تفسیر متون، عرصه تازهای را میگشاید. روش تفسیری شورای نگهبان به عنوان مفسر رسمی قانون اساسی و نیز مقام تأئید کننده مصوبات مجلس شورای اسلامی که عموما با تکیه بر آموزههای اصول فقه شکل گرفته است، به وجود معنایی از پیش موجود و تماما قابل کشف و دریافت معتقد است. بر این اساس، هر لفظی که در اصول قانون اساسی به کار رفته است، معانی معینی دارد که باید رعایت شود. حال آنکه بر اساس آموزههای هرمنوتیک فلسفی گادامر، الفاظ به کار گرفته شده در متن در بستر کاربردی که دارند و با امتزاج با افق مفسر معنا دار میشوند و هیچگاه معانی منتسب به یک لفظ پیشینی، تمام و نهایی نیست.
Theory of constitutional interpretation seeks to find out what is the aim in interpreting the constitution and Hans George Gadamer's Philosophical Hermeneutics is an insightful work in this matter. By introducing the model of Dialogue، Gadamer wants to see the nature of understanding and interpretation in a new and different way.
In interpreting constitution، Guardian Council، as the official interpreter of Constitution of Islamic Republic of Iran، follows a method rooted in osula- al- figh. This method promises the interpreter to show her the Pre- existed، True and Final meaning of the words or phrases of the text (here the constitution). In contrast، in philosophical hermeneutics words، phrases and text find the meaning in relation with their usage in present situation and when their Horizon is fused with interpreter’s horizon.
Machine summary:
"برای نمونه، شورای نگهبان در بند 10 اظهار نظر مورخ 15/8/1381 خود در خصوص «طرح اصلاح قانون تشکیلات، وظایف و انتخابات شوراهای اسلامی کشور و انتخاب شهرداران» به صراحت، صلاحیت شوراها را تنها نظارتی دانسته و مواردی همچون «انتخاب شهردار» و کلیة اختیارات تصویبی شوراها را «زائد بر وظایف نظارتی موضوع اصل یکصدم قانون اساسی» قلمداد کرده و در نتیجه، مصوبة مجلس را مغایر قانون اساسی دانسته است.
همچنین، بر اساس هرمنوتیک سنتی، معنایی اصلی و ثابت در الفاظ به کارگرفته شده در متنی معین، همسو با قصد و اندیشة مؤلف متن مزبور وجود دارد و در مواردی که خواننده نمیتواند در وهلة نخست آنها را دریابد، باید تلاش خود را به کار بندد تا آن معانی را آنچنان که هست، بفهمد و یا ذهنیت مؤلف آن را بازسازی کند تا مگر از آن طریق بتواند به معنای متن دست بیابد.
اگر بخواهیم این بحث تطبیقی را در خصوص رویکرد شورای نگهبان در ارتباط با اصل 100 قانون اساسی و لفظ «نظارت» مندرج در آن بازسازی کنیم، باید بگوئیم که هر چند رویکرد مزبور از دید آموزههای ارائه شده در لابهلای مباحث الفاظ اصول فقه، رویکردی صحیح است، ولی از منظر اندیشة هرمنوتیکی گادامر رویکردی تصنعی است.
اندیشة گادامر با مبنا قرار دادن فلسفة ضد واقعگرا، وجود معنایی از پیش موجود و متعین را رد میکند و در این خصوص، به معرفی الگوی دیالکتیک فهم میپردازد که بر اساس آن، معنا وابسته به دیالکتیکی است که بین مفسر و متن صورت میگیرد."