Abstract:
آیا میتوان با زبانی محدود و بشری، از خدای نامحدود و متعالی سخن گفت؟ علامه طباطبایی با توجه به تلقی انسانوارانگارانه انسان از خدا، مفاهیم دینی را جامع میان نفی و اثبات دانسته و با تکیه بر روایات، دیدگاه اثبات بلاتشبیه را برگزیده است. آنگاه با توجه به اینکه خدا کامل مطلق و قائم بالذات است، اولا معنای اتصاف او به صفات کمال را این میداند که خداوند، تمامی کمالات وجودی را به کاملترین نحو داراست و به تبع صدرالمتألهین، صفات سلبی را نیز چیزی جز سلب نقص یا همان اثبات کمال نمیداند؛ ثانیا این صفات کمالی را عین یکدیگر و عین ذات الاهی میداند. در نظریه علامه، نوعی تمایل به روش سلبی و کم توجهی به معنای ایجابی مشترک میان صفات خدا و صفات انسان دیده میشود.
Can human language، being of limitations، be used to speak on God، the exalted and unlimited? Answering the question positively and opposing any humanlike apprehension on God، Allameh Tabatabayi has taken religious meanings to comprehend negation and affirmation both and relying on traditions، has adopted Divine qualities to be affirmative and incomparable. Considering God's absoluteness and self-subsistence، he then knows God possessing all existential perfections completely and، following Sadra، considers negative qualities nothing other than negation of imperfection or affirmation of perfection، and considers affirmative qualities just the same، and the same as Essence. In addition، relying on the principles of the unity of the meaning of existence، analogicity of existence، and distinguishing the world of meaning from that of case and regarding the grades of meaning and usage of words، Allameh knows such qualities as knowledge، power and life the same when speaking of God and man. It seems that Allameh has preferred the negative method and paid less attention to affirmative meanings applicable to God and man both.
Machine summary:
"(1370: 54 و 55) به این ترتیب، ایشان با تفکیک مقام معنا از مقام مصداق و بر مبنای «اشتراک معنوی و تشکیک وجودی» میکوشد تا اولا، از انحصار معنا در مصادیق محدود و ممکن و ثانیا، از تنزل معنا به مرتبهای صرفا مادی و جسمانی و بشری پرهیز نماید و از این طریق پاسخی برای پرسش آغازین این نوشتار ارائه نماید که «چگونه میتوان با زبانی طبیعی، محدود و بشری، درباره موجودی فراطبیعی، نامحدود و متعالی سخن گفت؟» علامه سید محمد حسین طباطبایی بر این باور است که نمیتوان و نباید تمامی مفاهیم زبان عادی را در مرتبه واحدی قرار داده، برای همه آنها حکم یکسانی صادر نماییم؛ زیرا هرچند برخی از این مفاهیم از مصادیق محدود و ممکنی انتزاع میشوند و در کاربردهای اولیه خود نیز در مورد همان مصادیق به کار میروند، خصوصیات مصداق، ذات و اصل معنا را محدود نمیسازد و آن معنا میتواند از حیثیت و ویژگی عام و شاملی حکایت کند که مصادیق متنوع و مراتب متعددی را دربر گیرد."