Abstract:
همه انواع نظام های سیاسی نیاز به مشروعیت دارند؛ تا از یک سو ثابت نمایند که سلطه و حاکمیت ایشان بر حق و درست است و از سوی دیگر با آگاه نمودن زیر دستان از حقانیت خود، موجبات اطاعت سیاسی آنان را فراهم آورند. در طول تاریخ ایران حکومت ها از ابزارهای مختلفی برای اعتبار بخشی به حاکمیت خود استفاده می نمودند. یکی از این ابزارها بهره گیری از دین و مذهب بود که همواره رکنی بسیار مهم در زندگی مردم ایران به شمار می رفت و حکومت ها با توجه نمودن به مسائل مذهبی، روند تثبیت و گسترش قدرت خود را آسان تر و هموارتر می نمودند. این مقاله بر آن است تا پس از بیان مقدمه ای از بحث، مشروعیت حاکمیت تیموریان912-771ق. را بر مبنای رویکردهای مذهبی و اسلام خواهانه ایشان در قالب عناوینی همچون؛ استفاده از عناوین مذهبی در لشکر کشی ها، توجه به سادات و شیعیان، اظهار ارادت به شیوخ و صوفیان و ... به روش توصیفی و تحلیلی و بر اساس اطلاعات کتابخانه ای بررسی نماید.
Machine summary:
بـه گفتۀ گونسالس دکلاویخـو (١٣٦٦: ١٤٠-١٤١)، تیمـور پـس از پیـروزی بـر سـلطان بایزیـد عثمانی تصمیم گرفت تا در حمایت از مسلمانان شهر ارزنجان ، کل مسیحیان شهر را به قتـل برساند و کلیساهای آنان را ویران کند؛ اما بنابر پیشنهاد حاکم شهر مبنـی بـر پرداخـت مبلـغ زیادی باج از سوی شهروندان مسیحی ، از فرمان خود منصرف شد و فقط فرمـان بـه ویرانـی کلیساها داد؛ یا در جایی دیگر گفته شده است که علت حملۀ تیمور به ایران رهانیدن مـردم از اختلافات حکام مختلف کشور و بلایا و مصایب واردشده بر رعایا به دلیل بـی نظمـی هـای صورت گرفته است (شرف الدین علی یزدی ، ١٣٣٦: ٢٨٦-٢٨٩).
در ایـن زمـان ، گرچـه هنوز تسنن مذهب رسمی ایران بود، به دلیل فعالیت های ریشه دار شیعیان در ایران که در طـی قرون حاکمیت خلفای عباسی نیز ادامه داشت و با سقوط این سلسله صورت علنـی بـه خـود گرفته بود، تسنن دیگر مذهب اغلب جمعیت ایران نبود و با توجه به فضای حاکم بر جامعه ، همراهی با فرق مختلف مذهبی ، بهترین راه تسـلط روزافـزون بـر آن هـا مـی توانسـت باشـد.
مهاجرت این گروه از مردم از جایی بـه جـای دیگر و تشکیلات وسیع طریقت های آنان به تیمور یاری می رساند؛ حتی زمانی کـه مـردم را برای گرفتن اموالشان تهدید یا شـکنجه مـی کردنـد، شـیوخ و صـوفیان آزادانـه رفـت وآمـد می کردند و گاه درمورد دیگران پادرمیانی می نمودند (تاریخ ایران ، دورة تیموریـان ، ١٣٨٧: ٦١).