Abstract:
در بخش اول این مقاله،برای رسیدن به برخی مبانی تربیت دینی،به تبیین مبادی افعال ارادی انسان از دید فیلسوفان میپردازیم.با تبیین مبادی افعال ارادی انسان، نشان خواهیم داد که انسان برای انجام عمل ارادی،ابتدا به معرفت و شناخت نیازمند است.پس از آن باید اذعان به مفید بودن فعل کند و به دنبال میل و گرایش در او ایجاد شود و این عمل به قدری شدت یابد که منجر به اراده و پس از آن،انجام فعل،شود.فروعاتی که از این تبیین تفریع میشود،میتواند به منزلهء مبانی در تربیت دینی استفاده شود.در بخش دوم،پس از تعیین اهداف تربیت دینی از یک طرف،و به کارگیری فروعات به دست آمده از طرف دیگر،به بررسی برخی از راهکارهایی میپردازیم که ما را در نیل به اهداف تربیت دینی یاری میرساند.
Machine summary:
"حال این پرسش مطرح میشود که شوق و گرایشی که پس از علم حاصل میشود،چه ارتباطی با این گرایشهای فطری دارد؟ در پاسخ باید گفت شوقی که بعد از علم پدید میآید،تعین یافتهء امیال و گرایشهایی است که در نفس انسان به صورت ذاتی وجود دارد.
21 با توجه به نتیجهء مهمی که حاصل شد-یعنی علیت داشتن شوق و محبت در فعل ارادی انسان-میتوان فروعاتی را تفریع کرد که به منزلهء مبانی،در تربیت دینی کاربرد دارد: فرع اول:آنچه که محبوب محوری دل(نفس)قرار میگیرد،جهت دهندهء تلاشهای انسان است.
با توجه به پنج فرع مطرح شده در بخش اول، میتوان گفت آنچه میتواند انسان را به سمت همهء این اهداف متعالی سوق دهد و جهت تلاشهای عملی انسان را به این سمت بچرخاند،«شوق و محبت شدید»به کاملترین و متعالیترین و نامحدودترین موجود یعنی خداوند تبارک و تعالی است؛شوق و محبتی که محور دل شود و جهت آن را چنان کند که دوست بدارد هر چه را که در جهت اوست و رنگ و بوی او میدهد و دشمن بدارد هر چه را که در تضاد با اوست،و بیاعتنا باشد به آنچه که بیاعتنا به اوست."