Abstract:
سودگرایی بنتام، یکی از تأثیرگذارترین مکاتبی است که حوزه تأثیر آن بر اخلاق و حقوق مشهود است و دارای نقاط قوت و ضعف قابل ملاحظهای است. هرچند سودگرایی را نمیتوان نوآوری بنتام دانست. اما وی سودگرایی را به طور مستدل ارائه کرد و تفسیری جاودانه از آن ارائه نمود. «لذت» و «الم» دو مفهوم بنیادین سودگرایی هستند؛ زیرا سود یعنی افزایش لذت و کاهش الم، و سودگرایی، همانگونه که از نامش آشکار است، اصل سود را اصل اولیه میداند. مقصود از سود، نه سود شخصی بلکه سود جمعی است؛ به گونهای که معیار هر عمل اخلاقی نزد بنتام، «بیشترین سود برای بیشترین افراد» است. این مقاله به روش تحلیل اسنادی نگارش یافته است و سعی بر آن است با تحلیل مقدمات، اصول و نتایج تفکر بنتام، بررسی نقادانهای از آن به عمل آید و حاصل مقاله اینکه بزرگترین مزیت فایدهگرایی به دست دادن ملاک عینی و عملی است. به عبارت دیگر، سودگرایی مدعی است: تنها، اصل فایده یعنی «بیشترین سعادت بیشترین افراد»، ملاکی برای عمل به دست میدهد. بنتام حتی برای سنجش لذات که واحدند و نتیجه عملاند ملاکهای هفتگانه ارائه میدهد که ذیل بعد کمی میگنجند و از سویی مکتب بنتام علیرغم مزیتی که دارد نمیتواند به تمامی انتقادهای وارده پاسخ قانعکننده و درخوری بدهد. در پایان اشکالات وارد بر نظریه بنتام در سودگرایی مطرح شده است.
Machine summary:
"» 315 بنتام برای اندازهگیری و سنجش لذات که رهنمون به فعل اخلاقی است، ملاک و معیار عینی و ملموس به دست میدهد که براساس آن، میتوان به سؤالات اخلاقی، و همچنین از آنرو که لذت و خوشی افراد دیگر و جامعه هم مدنظر است، به بسیاری از سؤالات سیاسی و حقوقی نیز پاسخ داد.
و از طرفی، کمی دانستن لذات کار اندازهگیری را آسانتر میکند؛ از اینرو، باید ملاک و معیاری برای اندازهگیری و سنجش لذت و الم ارائه نمود تا بتوان بیشترین لذت سود را محاسبه کرد و از آنرو که سود و خوشی بیشترین افراد هم جزء اصل فایده است، اهمیت این ملاک سنجش دو چندان میشود.
البته هرچند قلمرو عمل حوزه و قلمرو نسبیت و نه مطلقگرایی است و باید از محاسن نظریهها برای پیشبرد عملی در جامعه سود جست و مکاتب اخلاقی دیگر، آشکار و پنهان و خواسته و ناخواسته نیمنگاهی به سود دارند، وگرنه دچار نظریهپردازی صرف شده و با نادیده گرفتن یکی از تمایلات مؤثر انسان نوعی جمود را تجربه خواهند کرد؛ با این حال، اگر سودگرایی بخواهد بر سنجش خوبی و بدی اعمالمان تأثیری داشته باشد، باید در اصول تفکر بنتام تغییراتی بنیادین ایجاد کند، به گونهای که تاریخ نیز به این تحول شهادت میدهد."