Abstract:
منظومه روایی که یکی از انواع شعر فارسی محسوب می شود، از دوران پیش از اسلام تا کنون به صورت جریانی مستمر در ادبیات فارسی حضور داشته است. این نوع ادبی در شعر معاصر نیز به موازات سایر انواع، حضور جشمگیری از خود نشان داده است . تفاوت منظومههای معاصر با منظومههای کلاسیک فارسی بیشتر به حوزه کاربرد عناصر داستان، آنگونه که در داستان جدید مطرح است، بهره گرفته شده که حاصل آن تحول در منظومه سرایی دوره معاصر است. از آنجا که ساختار هر منظومه یک روایت است و منظومه ها در ذات خود روایی هستند عناصر کاربردی علم روایت شناسی داستان مانند: زاویه دید، شخصیت و شیوههای شخصیت پردازی ، گف و گو و صحنه در منظومههای معاصر کاربرد بیشتری داشته است. در بین این عناصر داستانی، تاثیر عنصر زمان که از اجزای جدایی ناپذیر صحنه داستان به شمار می رود، بر منظومههای روایی معاصر بسیار حائز اهمیت است . به طوری که بر خلاف قصه های کلاسیک فارسی که زمان آنها اغلب فرضی و تصوری است، در داستانهای مدرن زمان در توصیف صحنه داستان حضور می یابد به گونه ای که بدون آن گاهی ادامه روایت داستان غیر ممکن به نظر می رسد.
تلاش نگارنده این مقاله بر آن بوده است که به بررسی عنصر زمان - به عنوان یکی از مهمترین عناصر کاربردی در علم روایت شناسی داستان- در منظومههای روایی معاصر بپردازند. از آنجا که ژرار ژنت منتقد ساختار گرای فرانسوی یکی از تاثیرگذارترین نظریه پردازان زمان در روایت به شمار می آید از نظریههای و نیز استفاده شده است.
Machine summary:
ایجاد این شکست زمانی نوعی تعلیق و انتظار را در ذهنخواننده ایجاد میکند و نیز سبب ابهامآفرینی میشود که همه این مسائل یعنی بر هم زدن توالی وترتیب زمانی داستان در نهایت بر روی نقشه و ساختار داستان تاثیر میگذارد و نویسندگان با بهکاربردن انواع گوناگون این شگردها و تدابیر تازه میکوشند لحظاتی را به وجود آورند که گوییدر بعدی دیگر بیرون از بعد از نوع از زمان تحقیق مییابند که بر صفحه ساعتی ثبت میشود که بردیوار آویخته است(آلوت،80:385 و 386)یعنی عنصر زمان به عنوان ابزار در اختیار نویسندهقرار میگیرد تا از طریق آن و با ایجاد تغییراتی که در مسیر حرکت مستقیم و خطی آن میدهدروایت خود را جذاب کند و بدیهی است که این زمان مطابق با زمان تاریخی و تقویمی که خارجاز دنیای روایت در جریان است،نیست.
حرف کی شد نان تا رهاند جان (همان-بند 25) شاعر که همان راوی اصلی داستان است در خلال روایت خود به بیان اندیشههای شخصیخود نیز میپردازد و با مکثهای توصیفی و یا مخاطب قرار دادن انسانهایی که آنها را در بدبختیشخصیت داستان خود سهیم میداند به داستان شتابی منفی میدهد مانند: شیخ،دولتمند،حکمران،عالم، ای کسانی که در جهان دائم، سود مییابید زین مصیبتها باز هم راضی نیستید آیا؟ داشت فرزندی مادری بیچیز داد آن را نیز (همان-بند 73) زمان داستان آخر پاییز و آغاز غلبه سرماست که با توجه به محیط کوهستانی داستان،سرما دراین مکان زودتر فرا میرسد.
شاعر مانند منظومهپیشین خود،در این اثر نیز به زمان ساخت در تفسیر داستان خود بسیار توجه داشته است.