Abstract:
ابن خلدون دوران کودکی و نوجوانی خود را به تحصیل گذراند و چون علاقه زیادی به
ادامه تحصیل و کسب فیض بیشتر از استادان بلاد مختلف داشت، مسافرتهای متعددی
کرد.وی، گرچه به دلیل فکر سیاسیاش حدود بیست سال در مشاغل و فعالیتهای اجرایی بود
ولی از مطالعه و تدریس دست بر نداشت، تا آنکه در سال 776 عزم خود را جزم کرد که
صرفا به کار علمی بپردازد.در این دوره 32 ساله باقیمانده عمرش بود که کتاب باارزش
تاریخ و مقدمه آن را نوشت و در مراکز علمی بزرگی چون جامع الازهر تدریس کرد.در این
مرحله به کارهای اجرایی جز تولیت برخی از مدارس علمی و چند دوره کوتاه که قاضی
القضاة بود، نپرداخت.ابن خلدون بیش از شصت و پنج فصل از 193 فصل کتاب مقدمه را به امرتعلیم و تربیت اختصاص داده است و ضمن تاریخچهای، اوضاع آموزش و پرورش را از صدر
اسلام تا زمان خود ترسیم میکند و مبانی آراء تربیتی خود، در حوزه معرفت شناسی،
انسان شناسی، روان شناسی و جامعه شناسی میپردازد و در موضوعاتی چون مراحل آموزش،
روشهای یادگیری، زمینههای تربیت و اهداف تربیتی، دیدگاههای خود را تبیین
مینماید.
Machine summary:
"ابن خلدون بیش از شصت و پنج فصل از 193 فصل کتاب مقدمه را به امر تعلیم و تربیت اختصاص داده است و ضمن تاریخچهای، اوضاع آموزش و پرورش را از صدر اسلام تا زمان خود ترسیم میکند و مبانی آراء تربیتی خود، در حوزه معرفت شناسی، انسان شناسی، روان شناسی و جامعه شناسی میپردازد و در موضوعاتی چون مراحل آموزش، روشهای یادگیری، زمینههای تربیت و اهداف تربیتی، دیدگاههای خود را تبیین مینماید.
ابن خلدون ضمن اینکه از کتابخانههای آنجا برای تکمیل تاریخ خود استفاده میکرد رسما به تدریس علوم نیز میپرداخت و آنگاه که تألیف کتابش پایان یافت نسخهای از آن را به سلطان هدیه کرد.
گزارش وضع آموزش و پرورش، منابع درسی و آموزشی، مدارس و مراکز آموزشی، مواد آموزشی، مدت تحصیل و شیوههای آموزشی انواع (1)مطالب جلد 6 و7، آن قسمت که راجع به تاریخ بلاد مغرب است به زبان فرانسه ترجمه و در سالهای 1852 و 1856 در دو جلد در الجزایر و در سالهای 1925 و 1927 در پاریس چاپ و منتشر شد.
1 ابن خلدون مراحل آموزشی را در تونس از قاضی ابو بکر بن عربی از کتاب سفرنامهاش بدین صورت نقل میکند و آن را بسیار پسندیده میداند: آموزش دو رشته علمی همزمان ممنوع است جز برای متعلمانی که از استعداد فوق العاده بر خوردارند.
1 ابن خلدون در بیان آموزش عصر خویش، کثرت کتابهای تألیف شده را، که همه آنها به عنوان منابع درسی آموزش داده میشده، بررسی و از آن انتقاد میکند و میگوید:لزوم فراگیری همه این منابع و حفظ آنها و آشنا شدن با اصطلاحات مختلف بغدادی، مصری، قیروانی، قرطبی و غیره، از یک سو و محدودیت زمان تحصیل و عمر متعلم از سوی دیگر باعث میشود که متعلم از تحصیل علوم مورد نیاز باز ماند."