Abstract:
پایه گذاری اهداف تعلیم و تربیت بر اساس آموزه های دینی و ایجاد افق روشن برای نسل جوان، نگاهی عمیق به باورهای دینی و ارائه روش ها و تکنیک های جدید را می طلبد. در این مقاله به هدف تبیین مبانی فکری نظام احسن در هستی شناسی، انسان شناسی و خداشناسی و کاربرد آن در تعلیم و تربیت، به ویژه تاثیرگذاری در ایجاد بینش و حیطه یادگیری، ضمن اشاره به جایگاه نظام احسن در تفکرات انسانی به تحلیل سیمای قرآنی و رویکرد آن در مبانی فکری پرداخته می شود و سپس با توجه به آثار و دلالت های تربیتی این موضوع در بخش تربیت اخلاقی، عقلانی، پیشنهاداتی در ارتباط با شیوه آموزش رسمی و تاثیرگذاری آن در بعد شناختی ارائه و به تناسب آن الگوی یادگیری در تربیت زیبایی شناختی که امروزه در آموزش مورد توجه بسیار است، اشاره می شود. در این مقاله از روش اسنادی تحلیلی در جهت تبیین مبانی فکری و استخراج دلالت های تربیتی استفاده گردیده است.
Machine summary:
در اين مقاله به هدف تبيين مباني فكري نظام احسن در هستيشناسي، انسانشناسي و خداشناسي و كاربرد آن در تعليم و تربيت، بهويژه تأثيرگذاري در ايجاد بينش و حيطة يادگيري، ضمن اشاره به جايگاه نظام احسن در تفكرات انساني به تحليل سيماي قرآني و رويكرد آن در مباني فكري پرداخته ميشود و سپس با توجه به آثار و دلالتهاي تربيتي اين موضوع در بخش تربيت اخلاقي، عقلاني، پيشنهاداتي در ارتباط با شيوه آموزش رسمي و تأثيرگذاري آن در بعدِ شناختي ارائه و به تناسب آن الگوي يادگيري در تربيت زيباييشناختي كه امروزه در آموزش مورد توجه بسيار است، اشاره ميشود.
در اين رابطه معمولاً اين سؤالات مطرح است كه: آيا اين نظام، تنها نظام و بهترين نظام ممكن است؟ ودر اين نظام (اگر احسن است) جايگاه شرور و بلايا كجاست و چگونه توجيه ميگردد؟ و چگونه اين هر دو در يك اعتقاد در كنار هم قرار ميگيرد؟ با ملاحظة تاريخچه بحث نظام احسن، قابل درك است كه فلاسفه، عرفا و متكلمان هر كدام به نوبة خود در رابطه با اين نظام و اثبات آن نظرياتي داشتهاند، از اين جهت قبل از معرفي سيماي قرآني نظام احسن، بحث در رابطه با اين نظام در ديدگاههاي انديشمندان ضروري است چرا كه اولا:ً پيگيري يك بحث به وسيله انديشمندان نشانه يك نياز همگاني براي حل يك مسئله و دليلي بر خاستگاه فطري اين نياز است كه به هدايت احتياج دارد و از جمله اين مسائل، در رابطه با برداشت بشر از نظام هستي است.