Abstract:
قرآن کریم جایگاه ویژه ای برای انسان قائل است که دیگر مخلوقات از آن بی بهره اند. ازجمله مقام خلیفهاللهی است که حتی ملائکه، امکان دستیابی به این مقام را ندارند. یکی از پرسش های اساسی دراین باره آن است که چرا و چگونه انسان می تواند به این مقام بار یابد؟ قرآن با اشاره به تعلیم اسمای الهی به آدم×، شایستگی او را برای خلافت بیان می کند. ابن عربی با طرح مسئله مظهریت تامه خلیفهالله به تبیین سر خلافت پرداخته است. در این مقاله، پس از بررسی آیات قرآن در مورد خلافت آدم و تبیین دیدگاه ابن عربی در بحث مظهریت تام خلیفهالله، به مقایسه این دو، میزان همخوانی ایده ابن عربی با قرآن پرداخته می شود
There can be found a particular place for human being in the Quran. His state of being Divine caliph is an important position even unavailable for angles. Here occurs the question: how and why can man attain such a position? The Quran، referring to human`s being taught by Divine Names، explains his capability for Divine caliphate. Ibn Arabi، proposing the problem of full manifestation of Divine caliph، has sought to explain the secret of caliphate. The paper، having surveyed the Quranic verses on human caliphate and explaining Ibn Arabi`s view on full manifestation of Divine caliph، has compared Ibn Arabi`s view with the Quranic teachings in the field.
Machine summary:
"مراد از مقام خلافت در این مقاله، جانشینی و خلافتی است که انسان کامل ازجانب خداوند در عالم دارد که در امر مرجعیت دینی یا رهبری سیاسی منحصر نیست؛ بلکه یک مقام عینی و حقیقی است که براساس آن خلیفه خدا واسطه فیض به همه عالم در همه امور تکوینی یا تشریعی میباشد و هم در نزول فیض وجودی به عالم و هم در امور دینی و هدایتبخشی تشریعی به انسانها و زعامت امور اجتماعی آنها بر عالم و انسانها ولایت و خلافت دارد.
(جوادی آملی، 1380: 3 / 165) این آیه با بیان اینکه تعلیم اسمای الهی، مبنا و ویژگی اصلی لیاقت یافتن برای پذیرش خلافت الهی است، بیان میکند که این یک مرتبة عینی و تکوینی است که چون ملائکه الهی این ویژگی را ندارند، نمیتوانند به آن مقام بار یابند و ازطرفدیگر، انسان میتواند با دستیابی به این ویژگی، خود را به مقام خلافت الهی برساند.
ازطرفدیگر، برخی از مفسران با توجه به سیاق این آیات، اسما را همان حقایق غیبی عالم میدانند؛ چراکه خداوند در جواب ملائکه که انسان را بهسبب فساد و خونریزی برای مقام خلافت شایسته نمیدانستند، فرمود: «إنی أعلم ما لا تعلمون» و پس از تعلیم اسما به آدم نیز فرمود: «ألم أقل لکم إنی أعلم غیب السماوات والأرض."