Abstract:
بیانناپذیری ـ که به معنای «به قالب لفظ و به زبان در نیامدن» تجربة عرفانی است ـ یکی از اوصافی است که به عنوان مشخصة شهود یا تجربة عرفانی مطرح شده است. مهمترین دلایلی که برای این ویژگی مشهور شهود عرفانی مطرح شده، عبارت است از: انتقالناپذیری وجودی احساس، نابینایی معنوی، عمق عاطفه و احساس در تجربة عرفانی، نمادین بودن زبان عرفان، نظریة استعاری بودن زبان عرفان، مفهومناپذیری تجربة عرفانی، منطقناپذیری شهود عرفانی و وضع الفاظ زبان عرفی برای امور محدود. در بررسی و ارزیابی این دلایل، درمییابیم که یا این ادله از اساس، درستی برخوردار نیستند، یا نقدها و اشکالاتی جدی به آنها وارد است، و یا اساسا مفهوم بیانناپذیری در آنها درست درک نشده و بدین روی، بیانناپذیری ادعایی آنها امری غیر از «به قالب لفظ و به زبان درآمدن» تجربة عرفانی است. بدین سان، میتوان چنین داوری نمود که امکان بیان برای شهودها و تجارب عرفانی، منتفی نیست.
Machine summary:
"با توجه به دیدگاه محییالدین و دیگر اقوال عارفان در این زمینه، باید این دلیل را چنین جمعبندی نمود که هرچند نابینایی معنوی غیر عارف نسبت به مطالب شهودی عارف یا عدم اشتراک دو عارف از شهودهای واحد و در نتیجه نابینایی معنوی هریک نسبت به شهود دیگری، واقعا مشکل و مانعی بر سر راه بیان است، اما نمیتوان استحالة بیان یا بیانناپذیری را با این محمل اثبات نمود؛ زیرا اولا، بیانناپذیری به عنوان یک مسئلة معهود در نزد عرفا و فلاسفه، مشکلی است که به خود شهود و تجربه عرفانی (در سطح بیانی و زبانی) متوجه است، نه به مخاطب آن، در حالی که نابینایی معنوی مشکلی است که تمرکز آن بر مخاطب است، نه نفس تجربة عرفانی.
اما آیا محصولات قوای دیگر غیر از عقل، بدون دخالت عقل، معادل لفظی ندارد؟ آیا کارکرد دلالی قوای دیگر غیر از عقل ـ مثل کارکرد تشبیهی قوة واهمه ـ مستقلا از زبان استفاده نمیکند؟ میتوان گفت: اولا، کارکرد زبان منحصر در الفاظ موضوع نیست، و ثانیا، حتی اگر چنین باشد، در مواردی از این دست، که در میان الفاظ موضوع، واژهای برای دلالت بر معنای مورد نظر وجود ندارد، با استفاده از تعدد دال و مدلول، میتوان بر آن معنا دلالت نمود؛ مثلا، واژة «تمایز احاطی» نشان از واقعیتی به عنوان معنا دارد که از یک سو، تمایز است و از سوی دیگر، احاطه و حضور، و همین معنا هرچند در نظر گروه یادشده، متناقضنما شمرده میشود، اما به هر حال، بیان واقعیت مورد نظر است که از طریق الفاظ موضوع، صورت گرفته است."