Abstract:
این مقاله از کاربرد رویکرد پویای سیستمی (System Dynamic Approach) است که به موضوع برنامهریزی مسکن از گام نخستین،تعیین ابعاد مسئله تا توصیههای نهائی و تحلیل سیاستهای مختلف میپردازد. این برخورد با موضوع،به کمک بسته نرمافزاری DYNAMO که در واقع یک زبان شبیهسازی کامپیوتری است صورت گرفته است.و از این نظر معرف قابلیتهای این بسته نرمافزاری در تنظیم برنامهریزی حل مسائل اجتماعی-اقتصادی است حل اینگونه مسائل به همکاری اندیشمندان رشتههای مختلف نیاز دارد و همچنین موجب کاربرد این نرمافزار نیز میشود. با تکامل اندیشه تیمهای کارشناسی،در مورد یک موضوع خاص،نتایج ارزندهای ایجاد مینماید. در این مقاله با تعیین یک مدل فرضی،تغییرات حاصل از انتخاب راهحلهای مختلف برای حل مسئله مسکن مورد بررسی قرار گرفته و امکان انتخاب راهحل بهینه باتوجه به استراتژی معین نشان داده شده است.
Machine summary:
"3-ملاحظات لازم برای طراحی مدل: باتوجه به ماهیت مسئله،برای طراحی الگوی مناسب،حداقل اطلاعات زیر لازم است: 1-سهم بودجه و اعتبار قابل تخصیص به مسکن،سهم مسکن از پسانداز خانوار، میزان پسانداز خانوارهای شهری 2-زمین مناسب برای ساخت واحدهای مسکونی به تفکیک مناطق شهری 3-ظرفیت کنونی تولید هریک از انوع مصالح در کشور و نحوه توزیع آنها 4-نیروی انسانی فعال قابل تخصیص به تولید مسکن و نیروی بالفعل متخصص در امر ساختمان و مسکن 5-تعداد متقاضیان بالفعل و چگونگی توزیع آنها 6-تعداد خانوار متقاضی و حداقل فضای مسکونی موردنیاز هریک،با در نظر گرفتن ملاحظات اجتماعی،فرهنگی و اقلیمی 7-حداکثر ارتفاع مطلوب ساختمان در منطقه باتوجه به عوامل جغرافیائی و توانهای فنی و تکنولوژیک جامعه 8-حداقل و حداکثر زمان تأمین نیازها 9-تراکم مطلوب تعداد خانوار در واحد مسکونی 10-میزان رشد جمعیت شهری،باتوجه به جابجائیهای جمعیتی و نرخ خالص زاد و ولد 4-متغیرها و محدودیتهای مدل: میتوان یک یا ترکیبی از عوامل زیر را بهعنوان عامل محدودکننده در رسیدن به اهداف برنامه در بخش مسکن دانست: الف-محدودیت زمین مناسب برای تولید مسکن در مناطق شهری ب-محدودیت نیروی انسانی پ-محدودیت مصالح و تجهیزات ت-محدودیت تکنولوژی ساخت ث-محدودیت سرمایه مالی الف-سازمان زمین شهری طی سالهای 1368 تا شش ماهه اول 1371 به ترتیب 52905،84127،146417،88140 واحد زمین مسکونی،در کل کشور واگذار کرده است.
زیرا اگر در سال 45،در ازای 3/1 میلیون خانوار شهری ششصد و چهل و پنج هزار مسکن وجود داشت و کمبودها به هشتصد هزار واحد مسکونی بالغ میگشت،در سال 61،این کمبودها به دو میلیون واحد مسکونی فقط شامل یک اطاق و در نامناسبترین وضعیت قرار دارند7- نتیجه حاصل از این آمار آن است که"توسعه حساب نشده واحدهای مسکونی در شهرها میتواند نسبت خانوار به واحد مسکونی را کاهش دهد ولی نمیتواند از بیخانمانها در شهرها بکاهد"."