Abstract:
در گفتار حاضر، به شیوه سندکاوی، مرثیه سرایی و گونه های آن در ادب فارسی و عربی بررسی می شود؛ و اینکه در هر یک از ادب فارسی و عربی، روند و جریان مرثیه سرایی به چه صورت بوده و مرثیه سرایی در این دو ادب چه سیری را طی کرده است، نقطه آغاز آن کجا است و کدام کی از شاعران پارسی و تازی مرثیه سروده اند و هرکدام در چه مرتبه و جایگاهی قرار دارند. مبنای کار در این مقاله، مقایسه مرثیه خاقانی در مرگ فرزندش رشیدالدین که در سنین جوانی فوت کرده برای نمونه مرثیه سرایی در ادب فارسی و مرثیه ابوالحسن تهامی در مرگ فرزندش ابوالفضل که در نوجوانی درگذشته برای نمونه در ادب عربی است؛ تا با بیان وجوه اشتراک و افتراق این دو مرثیه، وضعیت مرثیه سرایی در ادب فارسی و عربی به گونه بهتری مشخص شود.
The present article surveys the elegy and its different types in Persian and Arabic literature. It also surveys the procedure of elegy in both Arabic and Persian literature as well as its circulation in both languages; where is the beginning point and which Persian and Arab poets have elegized. The basis of the present article is the comparison of Khaqani’s elegy – on his son’s death – as a sample in Persian literature and Abol Hassan Tahami’s elegy – on his son’s death – as a sample in Arabic literature. In order to clarify the elegy’s position in Persian and Arabic literature the similarities and the differences are expressed in this article.
Machine summary:
"در زیر،برای نمونه چند بیت از این دو مرثیه ارائه میشود: مرثیۀ ابو الحسن تهامی {Sحکم المنیه فی البریه جار#ما هذه الدنیا بدار قرارS} {Sبینا یری الانسان فیها مخبرا#حتی یری خبرا من الاخبار# طبعت علی کدر و أنت تریدها#صفوا من الاقذاء و الاکدار# و مکلف الایام ضد طباعها#متطلب فی الماء جذوة نار# و اذا رجوت المستحیل فانما#تبنی الرجاء علی شفیر هار# فالعیش نوم و المنیة یقظة#و المرء بینهما خیال سارS} (الباخزری،1993:149-140) مرثیۀ ترنم المصاب خاقانی {Sصبحگاهی سر خوناب جگر بگشایید#ژالۀ صبحدم از نرگس تر بگشایید# دانه دانه گهر اشک ببارید چنانک#گره رشتۀ تسبیح ز سر بگشایید# خاک لب تشنۀ خون است ز سرچشمۀ دل#آب آتش زده چون سقر بگشایید# نونو از چشمۀ خوناب چو گل تو بر تو#روی پرچین شده چون سفرۀ زر بگشایید# سیل خون از جگر آرید سوی بام دماغ#ناودان مژه را،راه گذر بگشایید# از زبر سیل به زیر آید و سیلاب شما#گرچه زیر است،رهش سوی زبر بگشاییدS} (خاقانی،1368:162-158) آنچه در مقالۀ حاضر مورد نظر نویسندگان است،عمدتا مقایسه بین دو مرثیه،یکی از ابو الحسن تهامی-شاعر نامدار ادب عرب در اواخر دورۀ سوم و اوایل دورۀ چهارم عصر عباسی-و دیگری از خاقانی-شاعر نامدار فارسی-است و در آن کوشش شده است با مقایسه و نگاه تطبیقی به این دو مرثیه،از نظر شکلی و محتوایی،این دو مرثیه بررسی و با این بررسی،توان هر شاعر در سرودن مرثیه،ارزیابی و تا سرحد امکان وجوه اشتراک و افتراق و دیگر ممیزات هر یک از آنها بیان شود."