چکیده:
حضرت مهدی( با مظاهر و فرآوردههای تمدن نوین چه خواهد کرد؟ این پرسش از جمله مهمترین مباحث دکترین فرهنگی مهدویت است. این پرسش بهخصوص آنگاه محل بحث میشود که دگرگونی فرهنگی دوران کنونی با آنچه در لحظة غیبت ایشان بر جهان حاکم بوده، مقایسه گردد. سرعت تحولات علمی، اجتماعی و فرهنگی، چنان جهان را نسبت به عصر حدیث و وحی و سدههای آغازین غیبت حضرت( دگرگون کرده که خود ماندن یا نماندن آن تحولات در دوران حکومت مبارک حضرت حجت( نیز محل بحث خواهد بود.از جهتی، برجستهترین شاخص هر راهبرد فرهنگی برای جوامع کنونی، تعیین حدود و ثغور همین فرآوردهها و چند و چون رفتار با آنهاست و لذا هرگونه پاسخی به این پرسش، تأثیر شایانی در ترسیم و اجرای راهبردهای فرهنگی در جامعة اسلامی و از جمله ایران خودمان خواهد داشت.رفتار حضرت( با فرآوردههای فرهنگ نوین چه خواهد بود؟ برخورد، تعامل یا تعاطی است؟ حذف میکند، کنار میآید یا تقویت میکند؟ پاسخ اجمالی آن است که هر سه مورد در کار خواهد بود، اما چگونگی، کجایی و چرایی آن پرسشی است که جستار پیش رو تلاش دارد به آن پاسخی گوید
Utopianism is rooted in human’s perfectionist nature. Many thinkers throughout the history viewed their community from different angles and have developed utopias. Meanwhile، "utopia" of Thomas More is very well known because of its comprehensiveness and is considered the most important utopia after Renaissance.
Since the beliefs and knowledge are the main essence of original culture، knowledge structure of More's Utopia is based on humanism، pluralism، rationalism، as well as justice and education. This terrestrial paradise permeated from the human mind will be reviewed in the light of knowledge structure of the utopia attributed to Mahdi.
خلاصه ماشینی:
(همان، 123) در این جامعه باورها و اعمال دینی مورد احترام است و حتی در مواردی اگر کسی به آنها باور نداشته باشد و غیر آنها را بیندیشد، کیفر سختی در انتظارش بوده و شایستگی زندگی در جامعه آرمانی را ندارد؛ زیرا چنین کسی به راحتی میتواند قوانین دیگر را نیز زیر پا گذارد.
ساختار معرفتی آرمانشهر مهدوی با توجه به تعریف عامی که از فرهنگ ارائه شد، میتوان ادعا نمود فرهنگ مهدوی، مجموعة باورها و ارزشهایی است که دربارة ظهور منجی موعود از نسل پیامبر( شکل گرفته و ریشههای معرفتی آن از کتاب و سنت استخراج میشود.
وحدت حقیقی ادیان در آرمانشهر مهدوی، دین همه مجالهای زندگی بشر را دربر میگیرد و حوزة کارکرد دین شامل همة عرصههای فکری، رفتاری، مادی و معنوی میگردد و برای تمام زوایای زندگی انسان، طرح و برنامه دارد.
(تمیمی آمدی، بیتا، 42) باید توجه داشت این نوع رویکرد به علم تجربی با علممداری اتوپیای مور که بر نفی هرگونه نقشآفرینی دین در عرصههای مختلف جامعه مبتنی است، تفاوت دارد.
علم در عصر معاصر، دانایی است که اقتدار بشر را فراهم میکند، اما علم در آرمانشهر مهدوی، گونهای دانایی به شمار میرود که با توانایی قرین است؛ قدرت نیست، بلکه برای مثال به برخی از این روایات میتوان اشاره کرد: 1.
رسالت این مقاله ارزشگذاری آرمانشهر مهدوی در برابر اتوپیای مور نیست، اما اگر توانسته باشد در راستای فهمپذیر کردن ارزش حکومت مهدوی برای انسان عصر پستمدرن که حتی با الفبای مهدویت آشنا نیست، قدمی بردارد، وظیفة خویش را به انجام رسانده است.