چکیده:
مشخصه های الگوی ایرانی و اسلامی پیشرفت و عمل به مفاد آن تابعی از شرایط و بستر تدوین آن است. این راهبرد نیز مانند سایر برنامه های ملی در مسیر و معرض فرصتها و تهدیدهای گوناگون است که باید از پیش شناسایی شوند. این مقاله با عطف به این منظور و با تاکید بر رخنه های احتمالی تهدید، رویکردی هنجاری به تدوین الگو دارد. در واقع از تعامل برخی مولفه های مدیریتی و اجتماعی خاص که کاهنده اثربخشی و زایندگی الگوست، یاد می کند. استدلال اینست که ما ایرانیان در مسیر پیشرفت خوداتکا و مستقل خود، پیوسته در سایه نوعی گفتمان روش شناختی مبتنی بر قطب عرفان-تکنیک حرکت کرده ایم که در آن بوم گرایی مطرود بوده است. اگر الگوی پیشرفت اسلامی و ایرانی نیز در این بستر پرداخت شود، خوف غفلت از اولویت بوم گر ایی و حتی مردم سالاری همچنان وجود خواهد داشت. در واقع برخی کردارهای مرسوم و برخاسته از این بافت که در طراحی و اجرای برنامه های ملی نیز وجود داشته اند ، برای پویایی و پایایی ایده الگوی پیشرفت اسلامی و ایرانی، بسان تهدید و آفت عمل می کنند. «پرداخت سازمانی»ایده، «تکنیک زدگی در تدوین» و «ناشکیبایی نظری» در پذیرش تعاطی و تضارب افکار، مهم ترین افت های پیش رو هستند که ثمربخشی این راهبرد را تحت تاثیر قرار می دهد. پافشاری بر مهندسی و تکنیکی کردن ایده، ناقض بومی گرایی و پویایی آن خواهد شد و آن را از عرصه نظریه پردازی اجتماعی و سیاسی در کشور دور خواهد کرد. تصور رایج خنثی بودگی فن و تکنیک در جریان زندگی، فرصت بزرگی برای غلبه اندیشه فنی بر اندیشه اجتماعی بومی در کشور فراهم کرده است. همراه با آن نشانه روی انگشت کم کاری و مشکلات و مسائل اجتماعی به سوی علوم انسانی و اجتماعی میدانی مهیا کرده است که بدون قضاوت وارزش نگری خاص نسبت به علوم فنی و طبیعی، به اعجازهای عام آنها نظر کنیم و بومی گر ایی را در محاق بنهیم.
The features of Iranian-Islamic model of progress and its fulfillment can be seen as a function of its situation and context of development. Like other national programs، this strategy is faced with various opportunities and threats، which should be examined in advance. This article adopts a normative approach to the development of this model.
In the course of our independent and self-reliant progress، we have been influenced by a methodological discourse based on the mysticism-technique pole in which nativism has been rejected. If Iranian-Islamic model of progress is developed in this context، there will still be fear of neglect of nativism and even democracy. Organizational formation of idea، technicism in development، and theoretical impatience in accepting differences are among the most important problems that reduce the efficiency of this strategy. Insistence on technicism and engineering of idea negatively affects the nativism and dynamism of it، and diverts it from the field of social and political theorization. The common belief in the neutrality of technique has created a great opportunity for the dominance of the technical idea over the indigenous social idea in the country.