چکیده:
موضوع اساسی در این مقاله فراهنجاری نحوی در دیوان شمس است که شـگفتی و تنوع خاصی به غزل های وی می بخشد. نگارنده ، پس از پرداختن به موضـوعات آشناییزدایی و برجسته سازی به عنوان مباحث مقـدماتی، مقالـه را بـا تاکیـد بـر مشخصه هایی چون : تطبیق صفت با موصوف ، عدم مطابقت نهاد با فاعـل ، ایجـاد پرش ضمیر، گسترش دادن جزء اول فعل و نیز با طرح مولفـه هـایی نظیـر قلـب نحوی، مطابقه ی فاعلی، چینش واژگانی، استعمال هنری فعل های مرکب به عنـوان عناصر نظم آفرین ، بیان می کند که مولانا قصد دارد ضمن ایجاد آشـناییزدایـی و درنگ هنری، خواننده را برای کشف مقاصد زیباشناسی انحرافات و سرپیچی های نحوی خود که عبارت است از القاء مفهوم کثرت و تنوع و گریز از محدودیت ها، ترغیب کند و نیز مخاطب را در رسیدن به شکل هنری خود از طریـق توجـه بـه نقش عناصر نظم آفرین راهنمایی نماید. نتیجه آن که : تصرفات و نوآوری های نحوی مولوی در دیوان شمس ، که به واسطه ی انعطاف پذیری زبـان فارسـی و بـه سـبب ضرورت وزنی، داشتن زبان حماسی، الهام گیری از زبان مردم ، ناخودآگـاهی و ... صورت میگیرد، از آن رو که توانسته صورت های ذهنی مولوی را درست و کامل به مخاطب منتقل کند، زیبا، هنری و پذیرفتنی است .
خلاصه ماشینی:
"»(مرزبان راد، ١٣٧٨: ٧٢)اما چنان که خـواهیم دیـد مولـوی در ابیات زیر «زرین ها»و «نوادر» را که به ترتیب برای «جام » و«قال ها»صفت هستند، جمع آورده ، در حالی که تنها موصوف است که می تواند جمع آورده شودو صفت در هرحـال باید مفرد باشد: ساقیان سیم بر را جام زرین هابه کــف رویشان چون ماه تابان پیش آن سلطان ما (مولوی ، ١٣٨٤: ٩٨) حال های کاملانی کان ورای قال هاســت شرمســار از فروتــاب آن نوادر قال ها (همان : ١٠٣) شاعر در همین مقوله ، به آوردن صفت ،به صورت جمع مکسر،نیز توجـه ویـژه ای نشان می دهدو با نو کردن این مبحث ، برجسته سازی دیگری از خود به جای می گذارد.
همچنان که در مقاله بیان شد، مولانا گاه با عدول از قواعد نحو زبـان و بـا تطبیق صفت و موصوف ، عدم تطبیق نهاد با فعل ، ایجاد پرش ضمیر، جدا از هـم آوردن ترکیبات مختلف و اتباع ، جابه جا کردن ارکان جمله ، حذف فعل با قرینـه و بـدون آن و همچنین از طریق طرح مباحثی نظم آفرین نظیر قلب نحـوی ، مطابقـه ی فـاعلی ، چیـنش واژگانی جمله و استعمال هنری فعل های مرکب ، ضمن دست زدن به برجسـته سـازی و آشنایی زدایی ، توانسته است به سخن خود که تـراوش طبیعـی ضـمیر اوسـت ، توسـع و تنوع بخشدو آن را با قدرت انگیزندگی و قوت القاء بـیش تـر همـراه سـازد."