چکیده:
هدف اصلی این مقاله ، شناسایی شیوه ها و راهبردهای متنی شده بازنمایی ایدئولوژی در سه گانه اخراجی هاست تا پاسخ این پرسش را بیابد که چگونه این سه گانه به انتقال ایدئولوژی می پردازند. از این جهت ، دغدغه اصلی مقاله پاسخ به این پرسشها است که سه گانه اخراجی ها به عنوان هنر عامه پسند چگونه ایده های طبقه مسلط را بازتاب می دهند؟ چگونه ایدئولوژی آنها را انتقال می دهند؟ و برای بیان آن از چه روش ها و راهبرد هایی استفاده میکنند؟ تحلیل این سه گانه با استفاده از چارچوب نظری متشکل از مفهوم ایدئولوژی در نظریه تحلیل انتقادی گفتمان ون دایک و روش شناسی تحلیل متنی تامپسون صورت گرفته است و نشان می دهد که بیشترین تلاش این سه گانه ایجاد "وحدت ملی" است . البته در اخراجی های ١ و ٢، بستری که این مسئله در آن به چالش کشیده می شود همانا دوران جنگ است در حالیکه در اخراجی های ٣، این بستر به دوران حساس انتخابات ریاست جمهوری سال ١٣٨٨ مربوط می شود. نتایج تحلیل حاکی از آن است که فیلم به عنوان یکی از صور نمادین که قابلیت ویژه ای در روایت یک ایدئولوژی دارد، علاوه بر انتقال آن ، میتواند به عنوان یکی از اشکال بازتولید قدرت ، در جهت بازنمایی مفاهیم خاصی که مقصود سازنده می باشد، عمل کند. همچنین فیلم با سکوت درباره سایر معانی، آنها را به حاشیه رانده و معانی و مفاهیم ایده آل خود را برجسته کرده و از این رو در راستای حفظ اولویت های فرهنگ مسلط حرکت میکند.
The main purpose of this article is to identify how an ideology is textualized in the trilogy of the movie “outcasts” (Ekhrajiha). The question here is how these best-selling movies in the history of Iranian cinema، transfer ideology in the sense that Thompson puts it as the “symbolic forms”. Accordingly، the main interest of this article is to see how a popular art work such as that of “the trilogy can reflect ideas of the dominating class and convey its ideology and to see what methods and strategies are used for such function.
Using the concept of ideology and the methodology of Thompson’s textual analysis، some of the findings indicate that the most important goal of this trilogy has been to transfer the message of “national unity”. The findings also indicate that in the two first movies، the context in which such an issue discovered was related to the war period but in the third one it was related to the 2009 (1388 Iranian Calendar) presidential election.
Moreover، the paper managed to embark on a theoretical finding which emphasizes that “movie” operates as a kind of symbolic form that has this specific potential to narrate an ideology. It is also the means of power reproduction that can act as a means of representing such special concepts as the producer intends to deliver to its audience. At the same time، it can push other concepts into margins by overlooking them and replacing them by its own ideal meanings and concepts.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین بار دیگر مانند آن سال ها "ایدئولوژی رسمی خداوند در مقابل طاغوت ، جمهوری اسلامی در مقابل دموکراسی غربی، عدالت طلبی اسلامی در مقابل سرمایه داری غربی، مستضعفین در مقابل مستکبرین ، کوخ نشینان در مقابل کاخ نشینان ، زندگی ساده در مقابل زندگی تجملاتی شهری، زن با حجاب اسلامی در مقابل زن بی حجاب غربی، اسلام گرایی در مقابل غرب زدگی، حسینی در مقابل یزیدی، شهادت در مقابل اسارت ، آخرت گرایی در مقابل دنیاگرایی، اسلام ناب در مقابل اسلام آمریکایی، رزمندگان اسلام در مقابل سپاه کفر، و اندیشه دینی در مقابل اندیشه شیطانی" (حسینی، ١٣٨٨: ١١٥) جهت بازنمایی در رسانه ها الویت یافت و سه گانه اخراجی ها یکی از فرصت های بازنمایی این چرخش گفتمانی بود و دلیل ما برای این ادعا، داده هایی است که با روش تحلیل ایدئولوژی از متن این سه گانه به دست آوریم و نشان دادیم که چگونه این سه گانه ایدئولوژی خود را بازنمایی میکنند.
حال که داده های به دست آمده را در کنار بافتار آنها قرار دادیم و در واقع پرسش اول مقاله را پاسخ گفتیم ، به پرسش دوم می پردازیم تا ببینیم ایدئولوژی بازنمایی شده در این سه گانه ، در راستای حفظ منافع قدرت یعنی گفتمان مسلط و فرهنگ حاکم زمان خود است و یا ساختاربندی جدیدی به آن می بخشد؟ با توجه به آنچه تحت گفتمان مسلط دهه ٨٠ یعنی گفتمان اصولگرایی مطرح کردیم و همچنین با در نظر گرفتن ایده های هر یک از سه گانه اخراجی ها که کاملا نزدیک و منطبق بر گفتمان و فرهنگ مسلط زمان خود هستند میتوان این گونه پاسخ داد که این سه گانه بر خلاف آنکه اثری نو و خلاقانه خوانده شدند، هیچ ساختار بندی جدیدی به فرهنگ مسلط زمان خود اضافه نکردند بلکه بیشتر در جهت حفظ منافع فرهنگ حاکم که وابسته به همان ارزش های مسلط این سه گانه هستند، قرار دارد."