چکیده:
امروزه تمایل به کارآفرینی و اقدامات کارآفرینانه با توجه به شرایط رقابتی بازار و تغییرات سریع محیطی، رشد روزافزونی دارد و پارادایم کارآفرینی شرکتی یکی از راهکارهای عمدهی بهبود عملکرد و رشد سازمانها میباشد. این پژوهش بهدنبال ارایهی چارچوب مفهومی برای سنجش کارآفرینی شرکتی بهوسیلهی ادغام یافتههای پژوهشی پیشین میباشد و از طرفی تاثیر اقدامات کارآفرینی شرکتی بر عملکرد شرکتهای خصوصی و دولتی کارآفرین بررسی شده است. این مطالعه از نوع توصیفی-کاربردی بوده و برای جمعآوری دادهها از ابزار پرسشنامه استفاده شد که پایایی آن با آلفای کرونباخ 96/ 0 تایید گردید. نمونهی مورد مطالعه دربرگیرندهی 70 نفر از مدیران ارشد و میانی شرکتهای دولتی و خصوصی بوده است. از آزمونهایی نظیر ضریب همبستگی، و رگرسیون گامبهگام برای آمار تحلیلی استفاده شده و نتایج آزمون همبستگی نشان میدهد که بین تمامی متغیرهای مطالعه شده به جز ریسکپذیری و رضایتمندی کارکنان همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج بهدست آمده از آزمون رگرسیون گامبهگام نیز نشان میدهد که ایجاد کسب و کار جدید بیشترین تاثیر مثبت را بر عملکرد سازمانی دارد.
Nowadays entrepreneurship orientation and entrepreneurial activities have become the focus of attention by many researchers because of fast-moving markets and competitive conditions. Corporate entrepreneurship is an imperative for the improvement of organizational performance and organizational growth. The aim of this research is to investigate the effects of corporate entrepreneurship activities on performance of public and private organizations.
A survey questionnaire was designed to collect data from 70 respondents (top and middle managers) of different firms. The reliability tests were conducted. The internal consistency of the total score was 0.96. Various statistical tests including correlation coefficient، regression analysis، one way ANOVA، t-test and the like have been conducted to test the six hypotheses. The result indicates that، apart from “risk taking” and “customer satisfaction”، there is a positive correlation among research variables and as to the entrepreneurship and performance there is a meaningful difference between public and private firms. Also only 7.33 percent of organizational performance could be defined by the corporate entrepreneurship.
خلاصه ماشینی:
p ,١٩٩٣ ,Zahra)، و سـازمان هـا فعالیت های کارآفرینانه شان را با این فرض پی گیری مـی کننـد کـه اقـدامات آنهـا منجـر بـه عملکردی در سطح بالاتر یا حداقل حفـظ سـطح عملکردشـان مـی شـود و از طرفـی منـافع کارآفرینی شرکتی تنها محدود به شرکت یا سازمان خاصی نمی شود بلکه روی اقتـصاد آن کشور نیز تأثیرگذار است ، زیرا کارآفرینی می تواند با افزایش بهره وری ، بهبود فعالیت هـا و افزایش رقابت پذیری در عرصه ی ملی و بین المللی ، اقتـصاد آن کـشور را تحـت تـأثیر قـرار دهد (٢٩٦ .
p ,٢٠٠٩ ,Zhang &Wang )، در کشور ما نیز پژوهش های اندکی در این زمینـه صـورت گرفتـه و یافتـه هـای آنهـا نیـز نـشان می دهد که بین کارآفرینی و عملکرد رابطـه ای وجـود دارد، البتـه نـوع و میـزان ایـن رابطـه متفــاوت مــی باشــد (ایمــانی پــور و زیــوردار، ١٣٨٧، ص ١٥) (لاجیمــی ، ١٣٨٦، ص١٤)، (حسینی ، شائمی و حق شناس ، ١٣٨٦، ص١١١)، (صمدآقایی ، ١٣٧٨ ) و (ناهید، ١٣٨٨).
تفاوت در یافته های پژوهش های قبلی می توانـد ناشـی از انتخـاب ابزارهـای متفـاوت بـرای سنجش کارآفرینی شرکتی و عملکرد باشد، از این رو بـا اسـتفاده از اطلاعـات جمـع آوری شده ، مدل پیشنهادی در شرکت های کارآفرین خـصوصی و دولتـی آزمـون مـی شـود و در صورت وجود رابطه بین اقدامات کارآفرینانه ی شرکتی و عملکـرد، بـه تعیـین چگـونگی و میــزان تاثیرگــذاری اقــدامات کارآفرینانــه ی شــرکتی بــر روی عملکردســازمانی پرداختــه می شود.