چکیده:
بررسی سبک تفسیری ،پرداختن به جنبه های ظاهری تفسیر است که ذوق و سلیقه مفسر در آن دخالت تام دارد.ملاصدرا سبک کلی خود را در تفسیر قرآن،ایجاز، تنبیه و تلویح و فرو نرفتن در مباحث ادبی و در مقابل توجه به تاویل و باطن قرآن می داند.او در تعـمق مباحث تفسیـری ،به صورت تشکیکی عمل می کـنـد و در نهایت به ذکر آنچه که تابش و اشـراق الهی بـر اوست ،می پردازد.میزان پایبنـدی صدرا به این اصول،قابل تامل و بررسی است .
خلاصه ماشینی:
"نکته دیگر آن که در تفاسیر اولیه او،تفاسیری که در دوران جوانی و میان سالی نوشته در عین توجه به حدیث ،شیوه تفسیری او بیشتر ذوقی و عرفانی است و چندان به نکات ادبی و لفظی تـوجه ندارد،مانند تفسیر آیة الـکـرسی ـ تألیـف حـدود١٠٢٥ق ـ و آیه نورـ تألیـف ١٠٣٠ق ـ اما در تفاسیر اخیرش ،وقتی که پس از استقرار در شیراز تصمیم به نوشتن تفسیری جامع و کامل از اول تا آخر قـرآن می گیرد،بیشتر رعایت نظم تألیف و تصنیـف را می کند و روش نخستین او در تفاسیر آیات و سور جای خود را به روشی جامع تر و کامل تر می دهد، یعنی اول به بحث در لغت و ظاهر لفظ و معنا و مشتقات آن می پـردازد و بحث ها را از هم تفکیک می کند،مثلا در اواخر تفسیر سوره بقره فرق می گذارد میان بخش ادبی که در صدر بحث می آید با غیر آن با عنوان «المعنی» مانند:شیوه صاحب مجمع البیان.
٢٥ بنابراین شاید بتوان آنچه را که در مقدمه مفاتیح الغیب و تفسیر سوره های بقره و حدید آورده است به عنوان شمه ای از سبک بیانی و اصول تفسیری او به این ترتیب شماره کرد: الA: اصول کلی :١.
اما ذکر این نکته لازم است که کلیه آثار فلسفی صدرا نیز عرصه تفسیر و تأویل آیات کریمه قرآن است و برای بررسی و تحقیق تفاسیر صدرا المتألهین نباید تنها به آثار قرآنی و روایی محض او اکتفا کرد؛چرا که در این صورت از بخش عظیمی از تفاسیر پراکنده وی که در میان آثار گسترده فلسفی او قرار گرفته اند،محروم خواهیم شد."