چکیده:
«تثلیث» از آموزه های بنیادین الهیات رایج مسیحی است که بر اساس آن، حضرت عیسی (پسر) یکی از شخصیت های سه گانه تثلیث، و در کنار پدر و روح القدس دارای الوهیت است. آموزه تثلیث متأثر از فرهنگ ها و ادیان شرک آمیز به مسیحیت راه یافت. قرآن کریم با روایتی متفاوت و ارائه شخصیت بشری از عیسی علیه السلام، بنیان های فکری اعتقاد به الوهیت مسیح را به چالش کشیده است. این نوشتار با هدف تبیین دیدگاه انتقادی قرآن کریم، با روش توصیفی ـ تحلیلی به این موضوع پرداخته است. قرآن کریم اعتقاد به الوهیت حضرت عیسی را باوری شرک آلود و آمیخته به تحریف دانسته و با تأکید ویژه بر مفاهیمی مانند پسر مریم، عبدالله و مخلوق بودن عیسی و نیز گزارش بارداری مریم علیهاالسلام و تولد حضرت عیسی ضمن ارائه شخصیت بشری از آن حضرت و مادرش، هرگونه اعتقاد به الوهیت آنها را از اساس به چالش می کشد. روایت قرآن نشان می دهد که اعتقاد به الوهیت عیسی علیه السلام در زمان آن حضرت وجود نداشته و در دوره های بعد پدید آمده است.
خلاصه ماشینی:
"این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش است که چرا قرآن کریم از حضرت عیسی اغلب با عنوان «پسر مریم» یاد می کند و نیز آن حضرت در همان آغاز تولد، بر «عبدالله» بودن خویش و پرداخت زکات و اقامه نماز تا پایان عمر تأکید کرده است؟ برخی جزئیات بارداری مریم علیهاالسلام و تولد عیسی علیه السلام برای چه روایت شده است؟ مهم تر از همه، نظر به زیربنا بودن توحید در آموزه های قرآن، نگرش انتقادی آن درباره اعتقاد به الوهیت حضرت عیسی چیست؟ ارائه تصویری از «مهیمن» بودن قرآن کریم نسبت به کتب مقدس پیش از خود، به دست دادن تعریفی روشن و درست از شخصیت عیسی علیه السلام و زدودن گرد و غبار تحریف از چهره آن حضرت و نیز فراهم ساختن زمینه هم اندیشی و درک متقابل میان مسلمانان و مسیحیان، اهمیت و ضرورت این پژوهش را می رساند.
در دسته ای دیگر از آیات با ارائه خداشناسی توحیدی و متفاوت با عهد جدید، مبانی و مفاهیم اصلی تثلیث، مانند فرزند داشتن خدا، الوهیت، پسر و زاییده خدا بودن مسیح علیه السلام و این همانی الله و مسیح به شدت انکار و بر بشر و پیامبر بودن و عدم استنکاف وی و فرشتگان مقرب، از جمله روح القدس، از بندگی خدا و انکار هرگونه دعوت مردم از سوی حضرت عیسی به بندگی خویش و مادرش تأکید شده است (برای نمونه، ر."