خلاصه ماشینی:
"بدون در نظر گرفتن مقایسه بین تأثیر ابزارهای مختلف مذکور به هر روی باگذشت 23 سال از پیروزی انقلاب اسلامی میتوان این سؤال اساسی را مطرح کرد که با توجه به افزایش ساعات تدریس دینی و قرآن و فعالیتهای پرورشی،چرا نظام آموزشی ما در تربیت دینی چندان موفق نبوده است؟ آیا روشهای تدریس کارایی لازم را نداشته اند؟ آیا محتواهای انتخاب شده با شرایط و نیازهای مخاطبان هماهنگ نبودهاند؟ آیا نقصان امکانات و وسایل کمک آموزشی اسباب ناکارآمدی بوده است؟ و یا آنکه اساسا نظام آموزش و پرورش رسمی-بر خلاف تصور رایج-ابزار مناسب و کارآمدی برای تربیت دینی نمیباشد؟ نگارنده،قصد ندارد تأثیر انتخاب و سازماندهی علمی محتوا و استفاده از روشهای مؤثر تدریس و وسایل کمک آموزشی مناسب را در افزایش اثربخشی دروس دینی و قرآن منکر شود،بلکه لازم است به این امر توجه دهد که پژوهشهای نسبتا متعددی نظیر پژوهش شادهئی(1376)،کیامنش(1374)،سعیدی(1373)،اکرمی(1373) برخی از ضعفهای محتوا و روشهای تدریس،امکانات و وسایل کمک آموزشی در تربیت دینی-اخلاقی را به زبان علمی متذکر شدهاند.
صرف نظر از عملکرد فعلی مدارس-که صرفا دانشآموز را برای قبولی در مقطع بالاتر و یا احراز یک شغل آماده میکند-در شرایط ایدهآل نیز کارکرد نظام رسمی با تحقق اهداف تربیت دینی به خصوص در دورههای تحصیلی بالاتر فاصله دارد با توجه به آنچه گذشت به مسؤولان جمهوری اسلامی و دستاندرکاران تربیت دینی توصیه میشود،به جای امید بستن به آموزش و پرورش رسمی و تلاش بیشتر در جهت افزایش ساعات دروس دینی،قرآن و پرورشی و نظایر آن،به استفاده از رویکردهای تلفیقی غیررسمی و تصادفی در تربیت دینی اهمیت دهند."