چکیده:
یکی از مراحل مهم هر انقلاب، انتقال قدرت و تثبیت نظام سیاسی جدید است. در دوره ¬ی گذار انقلاب اسلامی، تثبیت نظام جدید، بر دوش دولت موقت گذاشته شد. ناتمام ماندن کار دولت موقت، این سوال را مطرح می کند که مناسبات دولت موقت با نهادها و نیروها سیاسی اجتماعی، چگونه بود؟ در این مقاله با رویکرد تاریخی و روش اسنادی، در پی آن است که به مناسبات دولت مهندس بازرگان با نیروهای سیاسی در عرصه¬ های انتخاب اعضای کابینه، عملکرد دولت موقت در مورد مسائل مهم کشور ورویکرد دولت وی نسبت به دیگر نیروهای سیاسی اجتماعی، بپردازد. این مقاله نشان می¬ دهد که تعارضات دو گفتمان اسلام سیاسی لیبرال و اسلام فقاهتی و پایگاه اجتماعی هر یک، زمینه¬ ساز منازعات در عرصه¬ ی سیاسی و نوع نقش آفرینی دولت موقت و در نهایت، پایان کار آن در مرحله استقرار نظام اسلامی بوده است
خلاصه ماشینی:
این مقاله نشان میدهد که تعارضات دو گفتمان اسلام سیاسی لیبرال و اسلام فقاهتی و پایگاه اجتماعی هر یک ، زمینه ساز منازعات در عرصه ی سیاسی و نوع نقش آفرینی دولت موقت و در نهایت ، پایان کار آن در مرحله استقرار نظام اسلامی بوده است .
کلید واژه ها: دولت موقت ، انقلاب اسلامی ایران ، بازرگان ، نهضت آزادی ایران ، نیروهای سیاسی اجتماعی، اسلام سیاسی(ره ) ١- استادیار علوم سیاسی دانشگاه امام صادق (ع ) Email: majidi118@gmail.
درک گفتمان اسلام سیاسی لیبرال که گفتمان غالب در نهضت آزادی است ، می تواند نوع نسبت سنجی این تشکل سیاسی با دیگر نیروهای سیاسی و اجتماعی، بخصوص در رویارویی گفتمانی با اسلام فقاهتی را در مرحله استقرار نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران ، روشن کند.
در مقایسه دو گفتمان مذکور اسلام سیاسی میتوان گفت اگر چه تا قبل از پیروزی انقلاب در عرصه ی نظر ظرفیت نزاع گفتمانی اسلام سیاسی لیبرال با اسلام سیاسی فقاهتی زیادبود ؛ اما داشتن هدف مشترک در براندازی رژیم پهلوی این تفاوت ها را تا حدی پوشیده نگه میداشت اما در عرصه ی نهادسازی و تشکیل دولت با توجه به التهابات و آهنگ سریع تغییرات و به خصوص نداشتن تجربه روشن از نظام سازی، بروز اختلاف میان دو گفتمان سیاسی جدی شد که این تعارضات گفتمانی در تشدید شکاف سیاسی نقش اساسی داشت .