چکیده:
در دوران جنگ سرد، حوضه دریای خزر جزء مجموعه امنیتی همه جانبه اتحاد جماهیر شوروی بود تا جایی که اتحاد شوروی حتی به قرار داد دو جانبه 1920 و 1941 منعقد بین ایران و شوروی در رابطه با نظارت، دخالت و بهره برداری از سطح و عمق، هیچ گونه توجهی به ایران نداشت. بهره برداری از نفت حوضه خزر تحت نظارت کامل شوروی بود ولی برای سه کشور اطراف دریای خزر که جزو محدوده سیاسی و امنیتی اتحاد شوروی بودند، محدوده بهره برداری با نظارت دولت مرکزی شوروی تحدید حدود شده بود. پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در 1991 و پایان جنگ سرد، ماهیت قدرت در روابط بین المللی تغییر یافت ومعادلات ژئواستراتژیک جای خود را به ژئواکونومیک داد. به همین دلیل اکنون یکی از اهداف مهم قدرت های جهانی دستیابی به منابع انرژی است. ایران هم اکنون در مرکز 75 درصد از منابع انرژی جهان، بین حوضه خلیج فارس و حوضه دریای خزر قرار گرفته و این موقعیت حساس استراتژیکی و ژئوپلیتیکی امنیت ایران را با امنیت منطقه و جهان گره زده است، بنابراین قدرت های جهانی نمی توانند به راحتی ایران را نادیده گرفته و مزاحمت های امنیتی حاد برایش فراهم نمایند. در حال حاضر مهم ترین مشکل منابع نفت و گاز طبیعی حوضه دریای خزر، فقدان توافق میان پنج دولت ساحلی خزر و تدوین رژیم حقوقی آن می باشد. در این تحقیق سعی بر این است که به تشریح موقعیت ژئوپلیتیکی حوضه دریای خزر پرداخته و به این سوال پاسخ دهیم که چه رابطه ای بین ژئوپلیتیک جدید این دریا و تدوین رژیم حقوقی آن وجوددارد؟ تحولات جهان در قرن 21 به سمتی پیش می رود که مفاهیم و کاربردهای ژئواستراتژی به سرعت جای خود را به مفاهیم و کاربردهای ژئواکونومی، می دهد، بنابراین ابتدا ویژگی های ژئواستراتژیک و ژئوپلیتیک حوضه دریای خزر را تجزیه و تحلیل نموده و سپس رژیم حقوقی حاکم بر این دریا را بررسی می کنیم.
خلاصه ماشینی:
همچنین پس از فروپاشی شوروی و افزایش کشورهای همسایه خزر به پنج کشور، مسئله رژیم حقوقی دریای خزر با چالش هایی مواجه شده و از آنجا که منافع ملی کشورهای این حوزه در استفاده از ذخایر خزر، با سیاست ها و دیدگاه های متفاوت و گاهی متعارض تعریف می شود، در نبود یک اجماع نظر کلی حقوقی و منصفانه درمورد رژیم حقوقی این دریا، نه تنها زمینه حضور و سلطه قدرت های فرامنطقه ای به وجود آمده بلکه تهدیداتی را نیز برای امنیت ملی کشورهای پیرامونی خزر در پی داشته و بهره برداری بی رویه برخی از دولت ها از منابع هیدروکربنی و آبزیان آن ، موجب پایمال شدن حقوق همسایگان دیگر گردیده است .
اهداف آمریکا در منطقه را می توان به طورکلی در پنج محور اصلی موردتجزیه و تحلیل قرار داد: ١- جلوگیری از گسترش و رشد اسلام رادیکال ٢-تهیه ابزارهائی برای اصلاحات سیاسی و اقتصادی ٣-مهار نفوذ جمهوری اسلامی ایران ٤-جلوگیری از نفوذ روسیه و چین در منطقه ٥-استفاده از مواد خام و بازارهای مصرف با تاکید بر انرژی ١- جلوگیری از گسترش و رشد اسلام رادیکال : از زمان گسترش اندیشه ها و جنبش های اسلامی در دهه های اخیر بویژه با پیروزی انقلاب اسلامی، دنیای غرب با پدیده جدیدی روبرو شد که از جانب آن خطر جدی و مهمی را برای موجودیت و منافع خویش احساس نمود، پس از شکست ایدئولوژیهای غربی بعد از سال ١٩٩١ رقابت با اسلام معاصر وارد مرحله ای شد که در آن اسلام به عنوان یکی از بزرگترین عوامل قدرت و تغییر مطرح گشت ، این پدیده که جهان غرب آن را بنیادگرائی اسلامی نامید پس از شکست مارکسیسم در حقیقت جدیترین چالش عصر جدید در مقابل لیبرال دموکراسی غرب که خود را نقطه پایان تطور ایدئولوژیک بشریت و در شکل نهایی " دولت ملی " می داند بوده است .