چکیده:
اصلی این مقاله تحلیل و تبیین روند چرخش گفتمان هویتی حاکم در ترکیه از کمالیسم به اسلامگرایی است. در این تحول گفتمانی، اسلام سیاسی با توجه به متغیرهای اجتماعی، تاریخی، ایدئولوژیکی و هویتی در جمهوری ترکیه، نقشی بسیار مهم را برعهدهدارد. در این پژوهش، ضمن مرور مختصر عناصر هویتی ترکیه در دوره کمالیسم، به واکاوی تقابل گفتمانهای اسلامگرایی و کمالیسم و سرانجام علل هژمونیکشدن گفتمان اسلامگرایی پرداختهشدهاست. بررسی ادبیات موجود درخصوص ترکیه نشانمیدهد که پژوهشهای صورتگرفته بهطور عمده بر موضوعهایی ازقبیل امنیت، دموکراسی و فرایند پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا تاکیدمیکنند و بهنظرمیرسد که بیشتر آنها از اهمیت فرایندها و مکانیسمهای هویتی اسلامگرایان ترکیه، نگرانیهای اسلامگرایان درباره حفظ هویت اسلامیشان و همچنین سکولاریسم غفلتکردهاند؛ بنابراین این پژوهش در بررسی و تبیین تحول گفتمانی بالا، به نقش هویت اسلامگرایی و تاثیر آن بر سیاستهای اتخاذشده توسط دولتمردان جدید (با تاکید بر حزب عدالت و توسعه) در این کشور اشارهدارد. طبق یافتههای پژوهش که براساس روش تحلیل گفتمان بهدستآمدهاست اسلامگرایان نوین ترکیه (در قالب حزب عدالت و توسعه) بازیگرانی هستند که بهطور عملی توانستهاند گفتمان کمالیستی در این کشور را به روشهای دموکراتیک و مسالمتجویانه تضعیفکرده، گفتمان تازه اسلامگرایی را در این کشور به منصه ظهور برسانند. این گفتمان جدید میخواهد تعریفی جدید از ارتباط اسلام و تجدد در جامعه ترکیه ارائهدهد. بنابراین، هدف اصلی این مقاله، فهم این امر است که اسلامگرایان ترکیه در دوران مختلف تاریخ جمهوری ترکیه با چه استراتژیها و تاکتیکهایی با کنترل هویت دینی مردم توسط گفتمان کمالیستی به مقابله پرداختهاند
خلاصه ماشینی:
بررسی ادبیات موجود درخصوص ترکیه نشانمیدهد که پژوهشهای صورتگرفته بهطور عمده بر موضوعهایی ازقبیل امنیت، دموکراسی و فرایند پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا تأکیدمیکنند و بهنظرمیرسد که بیشتر آنها از اهمیت فرایندها و مکانیسمهای هویتی اسلامگرایان ترکیه، نگرانیهای اسلامگرایان درباره حفظ هویت اسلامیشان و همچنین سکولاریسم غفلتکردهاند؛ بنابراین این پژوهش در بررسی و تبیین تحول گفتمانی بالا، به نقش هویت اسلامگرایی و تأثیر آن بر سیاستهای اتخاذشده توسط دولتمردان جدید (با تأکید بر حزب عدالت و توسعه) در این کشور اشارهدارد.
بنابراین، نخبگان کمالیستی برای ایجاد گسست رادیکال با گذشته کشور خود میکوشیدند؛ در این راستا، در طرح جدید غربیزاسیون و سکولاریسم، دوره عثمانی و همه اشکال مرتبط با آن بهعنوان حوزه غیریت نفیمیشدند و به همین دلیل در دهه اول تشکیل جمهوری ترکیه، اصلاحاتی انجامشد که هدف آنها گسست جامعه ترکیه با حلقههای اسلامی خویش و همچنین با جهان اسلام بود، ازقبیل حذف خلافت، تغییر خط عربی و فارسی به خط لاتین، همچنین کنترل همه نهادهای دینی توسط دولت و ...
(2001), "Globalization and Political Islam: The Social Bases of Turkey's Welfare Party", International Journal of Middle East Studies, 33(3), pp: 433-448.