چکیده:
متکلمان اسلامی، تردیدی در تحریف شده بودن تورات و انجیل موجود، روا نداشته اند. از سویی دیگر، اصطلاح تحریف در قرآن به صورت جدی مطرح شده است. مراجعه به عهدین ـ صرف نظر از ناسازگاریهای درونی - وجود نمونه های فراوانی از ناسازگاریهای مطالب آن با عقل را آشکار می سازد. این رویکرد کلامی، زمینه طرح مفهومی از تحریف را فراهم آورده است که به نظر می رسد کاملا با مفهوم قرآنی آن هماهنگی نداشته باشد. بررسی آیات قرآن نشان می دهد که قرآن کریم ، قصد جدی برای ورود به حوزه تحریف عهدین مصطلح، نداشته است و عهدین، به عنوان یک ماهیت نوشتاری خاص، موردنظر آیات قرآن و روایات نبوده اند. بنابراین اساسا انتظار اینکه آیات قرآن یا روایات به نقد مطالب عهدین بپردازند، انتظاری غیر عالمانه و ناشی از عدم درک صحیح گفتمان فرهنگی حاکم است. مبنای کلامی تحریف بر بررسی متن عهدین و نقد متنی آن و مشاهده انبوه نااستواریهای متنی، شکل گرفته است. آنچه که قرآن کریم، در طرح مسئله تحریف، به آن تمرکز پیدا کرده است، مسئله کتمان حقانیت پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم است.
خلاصه ماشینی:
شیخ محمد رضا مظفر در کتاب عقاید الامامیه خود می نویسد: «التوراة و الانجیل الموجودان الان بین ایدی الناس فقد ثبت انهما محرفان عما انزلا» (خرازی، 1420: 1/267) در بین تحلیل ها و تفسیرهایی که از مفهوم تحریف صورت گرفته است می توان به انبوه خرافات و افسانه های موجود در این کتابها به عنوان تفسیر تحریف، یاد کرد؛ به گونه ای که متکلمان، در تبیین آیات مربوط به تحریف ،به انبوه خرافات و افسانه ها در عهدین به عنوان مفهوم روشنی از تحریف اشاره کرده اند و بدین وسیله پرده از ابهام آیات مربوط برداشته اند.
» ( طباطبایی، 1393ق: 5/598) آنچه در این بین به عنوان مسئله اصلی این نوشتار است آن است که ارتباط بین اصطلاح تحریف به کار رفته در قرآن و دیدگاه رایج متکلمان ومفسران در مورد تحریف عهدین، به چه صورتی است؟ به عبارت روشن تر آیا مراد قرآن کریم از تحریف، دقیقا همان چیزی است که اندیشمندان مسلمان در تبیین تحریف تورات و انجیل آورده اند یا نه ؟ فرضیه ما این است که اساسا مراد قرآن کریم از تحریف و مصادیق آن، دقیقا با نظریات ارایه شده در مورد تحریف هماهنگ نیست.
تعطیل کردن حکم رجم زانیه(در مورد یهود)( همان، ج 2 ص 327 ، آل عمران:23) می توان از بررسی روایات تفسیری ذیل آیات تحریف این نتیجه را گرفت که مهمترین مسئله ای که حجم بسیار زیادی از روایات را به خود اختصاص داده است ؛ روایاتی است که به کتمان نام پیامبر(ص) پرداخته اند و آن را به عنوان تفسیر تحریف ذکر شده در آیات، ذکر کرده اند.