چکیده:
گردآوری قصه ها اولین قدم در راه حفظ گنجینه هـای روایـی یـک سـرزمین اسـت . گردآوری دارای قواعدی است که گردآورنده هنگام ضبط و ثبت قـصه هـا بایـد آنهـا را مدنظر قرار دهد از جمله رعایت حس عاطفی قصه گو، عدم دخـل و تـصرف در اصـل روایت قصه و رعایت طرح اولیه قصه که دومین قدم سادهنویسی است و پـیش نیـاز آن شناخت جهان قصه و جهان کودک است . البته همواره سادهنویسی ، سـاده کـردن متـون ادبی بزرگسالان برای کودکان نیست که به تناوب عکس آن نیز ممکن است . معمولا در بازنویسی ، قصه های مکتوب و کهن فولکلوریک مبنای کـار قـرار مـی گیرنـد و در ایـن مرحله متن ثانویه پدید می آید. در بازنگری هم ابتدا منبعی از فرهنگ جامعه ملاک تولید اثر قرار می گیرد، با این تفاوت که بازنگری آن به شیوهای آزاد انجام می شود. بازآفرینی ، آخرین مرحله کاوش بر روی قصه است که در آن اثری نو آفریده می شود و شاید تنهـا ردپایی از قصه اصلی در آن بتوان پیدا کرد.
خلاصه ماشینی:
به ياد داشته باشيم که بازگويي و بازآفريني ميراث فرهنگي گذشـتگان تنهـا مخـتص هنرمندان نيست بلکه مردم نيز در روند زندگي و با احساس نياز، به گونه هـاي متفـاوت در شکل و ساختار قصه ها و ديگر متون قديمي دخل و تـصرف مـي کننـد و آنهـا را بـا خواسته ها، آرزوها و نيازهاي خود تطبيق مي دهند.
البته به يـاد داشـته باشـيم کـه پروسـه فـوق نـه تنهـا در رابطـه بـا قصه هاي شفاهي که در رابطه با متون مکتوب و کلاسيک هم اجرا شد و به تدريج با کتابهـايي چون «نامه خسروان» که سادهنويسي قـصه هـاي شاهنامه براي نوجوانان بود و سپس با برخي از آثار صبحي و سپس مهدي آذر يـزدي و غيره اين روند مسير خود را طي نمود و به امروز رسيد که حال شاهد آرشـيوي از ايـن گونه کتابها هستيم .
آنچه که مسلم است سادهنويس بايد در روند جدلي که طي مـي شـود شـيوه خويش را پيدا کند و اغلب خود اثر مي گويد که به چه شيوهاي سادهنويسي مي شود کـه البته به قدرت و توان هنري سادهنويس نيز مرتبط است .
» (همان: ١٧٢) کشف ظرفيت دروني افسانه ها امري بسيار مهـم اسـت کـه بـه شناسـايي تـک تـک عناصر داستان در آنها منجر مي شود و نويسنده با شناخت آنها مي تواند اثـري نـو خلـق کند که البته اين مهم نياز به درک و مطالعه عميق متون کهن و نيز آگـاه بـودن از جهـان ادبيات معاصر دارد.