چکیده:
این مقاله ، به بررسی حـضور موجـودات فرامـادی هـزار و یـک شـب بـه تفکیـک حوزههای جغرافیایی و فرهنگی می پـردازد و بـا رویکـردی مـردمشناسـانه ، شـیوههـای حضور و عملکرد موجودات فراواقع در قصه ها را طبقه بندی می کند. این مقاله به بعضی جنبه های قصه ها نظر دارد که آدمیان، خویش را به سحرآفریدههای بی شمار می سـپارند. هزار و یک شب به عنوان مجموعه ای از داستانهای هندیان، ایرانیـان و اعـراب کـه در طی قرنهای متمادی جمع آوری شده، تجلی گاه باورهای عامیانه ، آرزوها، بلندپروازیهـا و عقدههای پنهان اقوام شرق است . این مقاله به بررسی داستانهایی می پردازد که عنصر خارقالعاده (دیو، غول، پری و ...) به کمک راوی، قصه را پیش می برد و عناصر فراواقع در آن نقش کلیدی دارند. این گونه داستانها با توجه به عنصر تخیل و اتکاء بـه عناصـر فراواقعی کشش و جذابیت زیادی برای تبدیل به آثار نمایشی بـویژه در قالـب انیمیـشن دارند.
خلاصه ماشینی:
اين مجموعه داستان قرنهاي متمـادي است که دهان به دهان و سينه به سينه در ميان گروههاي مختلف مـردم، در زمـانهـا و مکانهاي گوناگون نقل شده و کساني که امـروز داسـتانهـاي عجيـب و دلپـذير آن را مطالعه مي کنند يا فيلم هايي را که در کشورهاي اروپايي و آمريکايي از روي افسانه هـاي آن تهيه شده، مي بينند و لذت مي برند؛ شايد آگاه نباشند که هـزاران سـال پـيش ، نياکـان آنها نيز اين کتب را مونس روزها و شب هاي تنهايي خود مي دانستند و با ديـدگاني کـه برق تحسين و شگفتي از آن مي درخشيده به دهـان قـصه خوانـان و داسـتانسـرايان يـا صفحات کتاب خيره مي شدند و از آن لذت وافر مي بردند.
١. موجودات خوشطينت اين دسته از موجودات، موجوداتي مهربان و نيکوکارند که براي راه بردن شخـصيت اصلي (پروتاگونيست ) به سوي خوشبختي و شکست شخصيت معارض (آنتاگونيست )، در حکايات ظاهر مي شوند و آنها را معمـولا بـه اشـکال زيـر در داسـتانهـاي هـزار و يکشب مي توان مشاهده کرد: پريان: پري در اوستا موجودي اهريمني است و از آن به صورت زني بـسيار زيبـا و فريبنده ياد شده که با پنهان و آشکار شدن پي درپي و تغيير شکل هاي گوناگون، مردم را مي فريبد و به بيراهه مي کشاند يا موجب ديوانگي آنان مي شود.
٢. موجودات بدطينت اين دسته از موجودات، موجوداتي شرور هستند که براي راه بردن شخصيت اصـلي ، به سوي مرگ و نابودي، در حکايات ظاهر مي شوند و آنها را معمولا به اشکال زيـر در داستانهاي هزار و يکشب مي توان مورد مطالعه قرار داد: عفريت : «چون پاي واژگان هيولاشناسي پيش مي آيد، واژههايي کـه اعـراب در ايـن باره به کار مي بردند، نه دقيق بود و نه منسجم .