چکیده:
علت غیبت، از مباحث مهم، در مورد ویژگی های امام عصر( است که ذهن تمام دوستداران آن حضرت را به خود مشغول کرده است. از سوی دیگر، یکی از مباحث مهمی که مورد غفلت واقع شده و از اطراف متن نصوص وارد شده، فراتر نرفته؛ بحث علل غیبت است. اهل بیت( در مقابل ذهن پرسشگر صدها میلیون شیعه در طول تاریخ قرار دارند که در اعصار مختلف با تکنولوژی های پیشرفته هر عصر به دنبال گمشده خود می گردند. بنابراین، بدیهی است که آن بزرگواران از زوایای گوناگونی به این پرسش، پاسخ گویند و علت حقیقی را رازی غیر قابل فاش بدانند و علت های ظاهری را تبیین بفرمایند. بنابراین، به نظر مناسب نمی آید برای پاسخگویی به ذهنهای پرسشگر تنها به یک جواب بسنده شود. از طرفی هم چنان که مضمون روایات بازگو میکند برخی از این احادیث در جو تقیه صادر شده است و همه این موارد، گویای تنوع پاسخها در بیان علت غیبت است. در این مقاله از دو منظر اسرار غیبت و علل غیبت به موضوع پرداختهایم.
The reason of Occultation is an important discussion، over Imam Asr’s characteristics، that has occupied the minds of all his lovers. On the other hand، it is an important issue which is neglected and has not exceeded from the surroundings of the learnt explicit wordings.The People of the House have faced the questioning minds of millions of Shi’as in history who have been looking for their lost part using advanced technologies in different times. As the result، it is clear that the honorable Imams answer this question from different aspects and consider the real reason as an unrevealable secret and explain the external and seeming reasons. Thus، it does not seem appropriate to reply hundreds of millions of people with just an answer. Furthermore، as the opening theme of the narratives speaks، some of the traditions have been issued in the concealment atmosphere and all these cases explain the variety of responses in expressing the reason of Occultation. In the present article، this issue is discussed in two aspects: the mysteries of Occultation، and the reasons of Occultation.
خلاصه ماشینی:
اين امر، امري از امور الاهي و سرّي از اسرار خدا و غيبي از غيوب پروردگار است و چون دانستيم که خداي تعالي حکيم است، تصديق ميکنيم که همه افعال او حکيمانه است؛ اگرچه وجه آن آشکار نباشد» (شيخ صدوق، 1380: ج2، ص234).
در ادامه، امام عسکريA سِر غيبت را مانند برخي روايات همانند سِر کارهاي حضرت خضر ميدانند که اين شباهت بسيار جالب توجه است و گوياي آن است كه علت غيبت اگر چه بر مردم پوشيده باشد؛ حکمت و تدبير الاهي، همراه آن است که در زمان آشکار شدن براي اهل ايمان اطمينان و براي منکرين شرمندگي خواهد بود.
دوم: مردم در مقام آزمايش الاهي بعد از خوف از قتل در منابع اوليه، «آزمايش الاهي» به عنوان دليلي مهم مورد اشاره واقع شده است؛ حتي ميتوان گفت از نظرات تعداد روايات، رواياتي كه بر اين علت دلالت دارند، از روايات پيشين، بيشتر است.
اين غيبت آزموني الاهي است که مخلوقاتش را با آن ميآزمايد» (شيخ كليني، 1363: ج1، ص396؛ نعماني، 1422: ص154؛ شيخ صدوق، 1380: ص359 و شيخ طوسي، صص166 و 367) روايات ديگري در اين زمينه وجود دارد که جهت اختصار از بيان آنها خودداري ميكنيم.
احاديث بعدي به غضب خداوند در اين دوران اشاره دارد و اينکه اگر خداوند متعال وجود حجت خود در بين مردم را کراهت داشته باشد، ايشان را پنهان ميکند: «فإن أشد ما يكون غضب الله على أعدائه إذا افتقدوا حجته؛ همانا سختترين خشم خداي تعالي بر دشمنانش، آنگاه است که حجت خدا مفقود گردد و بر بندگان آشکار نباشد» (شيخ طوسي، 1383: ص457؛ ابن بابويه قمي، 1363: ص123؛ شيخ كليني، 1363: ج1، ص233 و شيخ صدوق، 1380: ج2، صص10 ـ 16).