چکیده:
در این مقاله بر اساس رویکرد نقد ساختارگرایی حکایت «غلام و بازرگان» از باب دوم مرزبان نامه تحلیل شده است. در این تحلیل بر اساس شیوه پراپ در ریخت شناسی قصه های پریان، به دو بن مایه «سفر و بازگشت از سفر» توجه شده است. این دو بن مایه که در اثر پراپ یکی از سی و یک خویشکاری قهرمان محسوب می شوند، با کهن الگوی اسطوره ای آشناسازی و میر نوروزی، تطبیق داده شده اند. در این مطابقه عناصر سازنده اسطوره و حکایت با همدیگر مقایسه شده، ظرفیت تاویل پذیری اسطوره ای این حکایت و برابری آن با دو بن مایه اسطوره ای نشان داده شده است.
خلاصه ماشینی:
در زمينه استخراج محتواي اسطوره اي از رهگذر تحليل ساختاري داستان و بازتاب اسطوره در ادبيات کهن فارسي عمدتاً حماسي و بعضاً عرفاني ، پژوهش هايي انجام شده است ؛ از جمله : «اسطوره حيات جاويد، مردن پيش از مرگ و نوزايي » (زمردي ١٣٨٢: ٨٩) که پژوهشگر در اين مقاله کوشيده است تا مرگ آييني و نوزايي را در شاهنامه فردوسي ، خمسه نظامي و منطق الطير عطار نشان دهد.
»(١) (پراپ ١٣٧١: ١٨٠- (181 سفر قهرمان و حوادثي که براي او رخ مي دهد و خويشکاري هاي او در طول اين سفر، از قبيل ياري گرفتن از راهنما يا راهنمايان ، تحمل سختي و رنج و سپس بازگشت به سرزمين يا جايگاه خود، دست مايه اي براي خلق آثار داستاني فراواني در نظم و نثر ادب فارسي و نيز ملل گوناگون شده است ؛ شکل متعالي اين سفرها، سفر به جهان ديگر است .
» (وراويني ١٣٨٤: ١٢١- ١٢٢) هرچند اين حکايت بازتابي است از نظرگاه جوامع کهن براي دست يافتن به معنويت و عوالم روحاني و نمادپردازي هاي آن درباره مرگ و تولد دوباره ، ذهن جست وجوگر خواننده به اين تفسير بسنده نمي کند؛ زيرا حکايت ظرفيت تأويل پذيري دارد و مي توان افزون بر اين تفسير آن را تأويل اسطوره اي نيز کرد و با تجربه هاي ديگر انسان پيوند زد، و از دل اين پيوند بازنمود تجربه هاي عميق ديني و معنوي را دريافت .