چکیده:
از نظر «صورتگرایان روسی » و «ساختگرایان فرانسوی»، موضوع اساسی در شعر ساختار آن است . در نقد ساختاری نیز بیشتر توجه بـر روسـاخت اثـر اسـت ، تـا بدین وسیله زوایای زبانی کلام بررسی و نوآوریهای ساخت اثر کشف شود. بـر این اساس، محور ادبیت بر شکل زبان استوار و راه ورود زبانشناسی به سـاحت ادبیات گشوده می شود. در این راسـتا زبـان شـعر یکـی از مولفـه هـای بررسـی همزیستی زبانشناسی و ادبیات است . در این میان «ساختار آوایی » کـه شـامل تزیینات بدیعی یا به تعبیری عناصر زیبایی متن است ، راهی مطمئن بـه شـمار می آید که می توان آفـرینش ادبـی را در آن بـر اسـاس سلـسله مراتـب تحلیـل ساخت آوایی زبان، در سه سطح «آوایی »، «واژگانی » و «نحـوی» بررسـی کـرد. احمد عزیزی از شاعران معاصر انقلاب اسلامی است که شعر او نمودار گزینش و ترکیبی از امکانات متعدد زبانی در زنجیرٔ گفتار است و نوعی موسـیقی خـاص در زبان شعر ایجاد کرده که محـصول طبیعـی واژههـا و نـوع چیـنش سـاختار دستوری جملات است . این مقاله به تحلیـل زیباشـناختی «سـاختار آوایـی » از دریچٔه کتاب وی «کفش های مکاشفه » می پردازد و به برخی از ویژگـی هـای آن شاره می کند.
خلاصه ماشینی:
در ایـن راه بـرای رسـیدن بـه نتیجـه ٔ مطلوب ویژگی هایی خاص همچون معیارهای زیباشناختی ، که اغلب به ساختار آوایی نظـر دارد، همچنین نظم بخشی واژگان و کاربرد ویژهٔ بافت زبان بررسی شده است تا بـدین طریـق اصـالت موسیقیایی کفش های مکاشفه (عزیزی ، ١٣٧٥) بیشتر پدیدار شـود و جایگـاه طبیعـی واژگـان تبیین گردد.
واحدهایی که برای توصیف این مختـصه هـا بـه کـار مـی رونـد بـه «واحـدهای زبـر زنجیری » موسوم و عبارت اند از: «تکیه » (stress) که در زنجیرهٔ گفتار موجب تشخص کلمات و درک جداگانه ٔ آن ها می شود؛ «درنگ » (juncture) و آن «کیفیتی است که در زنجیرهٔ گفتار در اثر تغییر مختصه های آوایی متفاوت در مورد واحد آوایی بزرگ تر از صامت و مـصوت بـه دسـت می آید» (حق شناس ، ١٣٥٦: ١٣١-١٢١)؛ «زیر و بمـی » (pitch) کـه از ترکیـب مختـصه هـای تواتر (فرکانس ) و دامنه ٔ ارتعاش به دست می آید و برحسب تغییرات در امتداد زنجیرهٔ گفتـار بـه دو نوع تقسیم می شود: هرگاه در امتداد زنجیرهٔ گفتار دامنه ٔ گستردگی انواع زیروبمی محدود به واژه باشد «نواخت » (tone) است که نقشی غیرممیز در زبان دارد و هرگاه دامنه ٔ گستردگی آن در امتداد زنجیرهٔ گفتار، محدود به جمله باشد «آهنگ » (intonation) است (پرهیزی ، ١٣٨١: .
از جملــه ٔ این شگردها «توازن واژگانی » است که از تکـرار دو یـا چنـد عنـصر دسـتوری - کـه سـاختاری بزرگ تر از واحد زبانی هجا دارند - ایجاد شده است و باید در سطح واژه ، گروه و حتی مجموعـه واژه های درون یک جمله به صورت «همگونی کامل و ناقص » بررسی شود (صـفوی ، ١٣٨٣: ٩- .