چکیده:
گذر زمان تراژیک بوده، هست و خواهد بود. سمبلیسم ، مکتبی که در نتیجة نهضتی ادبی و هنری در اروپا شکل گرفت ، می کوشد با بـه کـارگیری فنـون مختلف از چنبرة زمان بگریزد. در واقع ، شاعر و نویـسندة سمبلیـست سـعی دارد با استفاده از نمادها و سمبل ها، خود را از بعد زمان برهاند و انقبـاض و انبساط زمانی ایجاد کند. آثار مختلف مکتوب و نمایـشی بـه پیـروی از ایـن مکتب خلق شده است . آثار عرفانی مانند منطق الطیر عطار، مثنوی معنـوی مولانا، آثار سعدی، غزلیات کلاسـیک فارسـی ، رباعیـات خیـام، آثـار صـادق هدایت و ... همچنین آثار خارجی مانند رمـان «تـصویر دوریـان گـری» اثـر اسکار وایلد، «گربة سیاه» نوشتة ادگار آلن پو و فیلم «بنجامین باتن » از ایـن دسته اند. بعضی از این آثار در رهایی از چنبرة زمان موفـق بـوده امـا برخـی دیگر قادر به تراژیکزدایی از زمان نبودهاند. به هر حال گذر زمان همچنـان هست که هست .
خلاصه ماشینی:
"سعدی یکی دیگر از غزلسرایان مشهور است که در مورد سمبلیسم و رهـایی از چنبـرة زمـان چنین می سراید: ندانمت به حقیقت که در جهان به که مـانـی جهان و هر چه درو هست صورت اند و تو جانی (سعدی ، ١٣٦٩: ٦١٥) بـه پای خویش بیایند عاشقـان به کمـندت کـه هـر کـه را تـو بـگیری ز خویشتن برهانی (همان ) «عشق » نمادی از عرفان ، «کمنـد» نمـادی از تـسلیم در برابـر حـق تعـالی اسـت و دو بیـت بیـانگر ایـن حقیقـت اسـت کـه جهـان و آنچـه در آن اسـت جلـوه ای از جلـوه هـای خداسـت ؛ بنابراین اسیر زمان است ، اما با رهایی از این جهان و تسلیم در برابر خدا قید زمان هم بی معنـی می شود.
به طور مثال راوی کوزه ای در قبری می یابد کـه خـود دقـایقی قبـل در ذهن خود تصور کرده است ؛ یا اینکه دائما از زمان ازلی و ابدی سخن به میان مـی آورد؛ پـس از خواب در دنیا و در زمان دیگری بیدار می شود، از جوانی شکسته ناگهـان بـه پیرمـردی تبـدیل می شود، سپس ناگهان به دورة کودکی باز می گردد و داستان زندگی اش را تعریف می کند، خود کسی می شود که آن کوزه را چال کرده و این بازی رادیکال با زمـان بارهـا و بارهـا در داسـتان تکرار می شود.
اما نبوغ شکسپیر از این مشخص می شود کـه او زنـدگی را هماننـد بـازی بـازیگر بـر صـحنه می داند و زندگی و نگرانی های ما را بی اهمیت نشان می دهد؛ در اینجا برای ما پر واضح می شـود که چرا نمادگرایان با فنون مختلف ادبی از چنبرة زمان می گریختنـد چـون نمـی خواسـتند بـه تراژدی گذشت زمان گرفتار شوند."