چکیده:
این مقاله فرآیند ارزیابی تصمیمگیریهای واردات قطعات ساخته شده بهطور کامل یا واردات قطعات جزیی آنها و مونتاژ آنها در داخل کشور را برای یک شرکت تولیدی مورد بررسی قرار میدهد. از آنجاییکه این نوع تصمیمگیریها با ریسکهای متعدد مواجه است لازم است فرآیندی برای شناسایی این نوع ریسکها و همچنین نحوه مواجه با آنها مورد توجه قرار گیرد تا حتیالامکان اثرات این نوع ریسکها در فرآیند تصمیمگیری کاهش یابد. با توجه به ماهیت چند معیاره بودن مسئله، از روش فرآیند تحلیلی سلسلهمراتبی غیرقطعی (UAHP) به منظور یافتن بهترین گزینه استفاده گردید. با توجه به مشخص بودن گزینههای تصمیمگیری، از فرآیند پایین به بالا برای تشکیل سلسله مراتب استفاده شد. ابتدا شاخصهایی که تفاوت بین گزینهها را در بر میگرفت از ادبیات پژوهش و مصاحبه با خبرگان شرکت بهدست آمد. سپس شاخصهای بهدست آمده در سطوح بالاتر خود قرار گرفتند تا معیارها را تشکیل دهند. به این ترتیب 3 معیار محصول، شرکا و محیط مورد توجه قرار گرفت که دربردارنده 12 شاخص بود. با تشکیل سلسله مراتب مسئله و انجام مقایسههای زوجی بهطور غیرقطعی که بجای تخصیص یک عدد بیانگر ارجحیت بین دو معیار یا دو گزینه تصمیم گیری، دامنهای از اعداد را برای آن در نظر میگیرد، دو مدل برنامهریزی خطی یک بار با تابع هدف حداکثرسازی و بار دیگر با تابع هدف حداقلسازی بر اساس مقایسههای زوجی، تشکیل گردید. به این ترتیب حداقل و حداکثر ارزش هر گزینه تصمیمگیری بهدست آمد. نتایج پژوهش نشان داد که بهترین گزینه تصمیمگیری، انتخاب گزینه واردات محصول نهایی از هند و انتخاب آخر، گزینه واردات قطعات از هند و مونتاژ آنها در داخل کشور است. این مطالعه در بحث مدیریت زنجیره تامین و خرید میتواند به عنوان چارچوب مناسبی تلقی گردد زیرا بخش مهمی از عملیات تولیدی، همواره اتخاذ راهبردهای مناسب برای تامین الزامات مورد نیاز است.
خلاصه ماشینی:
"روش فرآیند تحلیلی سلسلهمراتبی ابداع شده توسط ساعتی 117 (1980)، هرچند ابزار توانمندی برای مسائل تصمیمگیری چند معیاره به شمار میرود اما با انتقاداتی نظیر تغییر رتبهبندی گزینهها با حذف یک گزینه نامرتبط یا اضافه کردن یک گزینه اضافی (لئونگ و کائو 118 ، 2001: فورمن 119 ، 1990: فورمن و گس 120 ، 2001)، شکل 1: خلاصهای از مراحل انجام تحقیق شکل 2: سلسله مراتب چارچوب ارزیابی تامین کنندگان برون مرزی به منظور انتخاب گزینه برتر افزایش نمایی محاسبات با افزایش گزینههای تصمیمگیری یا افزایش معیارها (سویرز و عزالدین 121 ، 2001: گلدن 122 و همکاران، 1989)، پیچیدگی درک آن توسط افراد ناآشنا (رزمی 123 و همکاران، 2001) و تخصیص یک عدد قطعی در هنگام بیان ارجحیتها (اولسن 124 ، 1995) روبروست.
در این پژوهش، موارد مزبور موضوعیت پیدا نمیکند زیرا: 1) تعداد گزینههای تصمیمگیری در طول پژوهش با تغییر مواجه نمیشوند، 2) سعی شده است تا با عمل غربال سازی معیارها، تعداد معیارها در حداقل ممکن باشند، 3) به پرسش شوندگان آموزش کافی در خصوص روش داده شد تا با اصول روش آشنا شده و به دقت به سوالات پاسخ دهند و 4) مشکل تخصیص یک عدد برای بیان ارجحیتها با در نظر گرفتن دامنهای از اعداد برطرف گردید.
پینوشت: UAHP (Uncertain Analytical Hierarchy Process) Schoenherr Dillon Farrell Harland Zsidisin Jahns Ellram and Billington Hallikas Wagner and Bode Tummala De Boer and Van der Wegen Tseng Faisal Wang and Elhag TOPSIS (Technique for Order Preference by Similarity to Ideal Solution) Chen Liu and Hai Wu Boran Kahraman Chan and Kumar Gaudenzi and Borghesi Bao Liu Cui and Zhang Saaty Leung and Cao Forman Gass Swierez and Ezzedeen Golden Razmi Olson"