چکیده:
حق کودک به آموزش در منابع بین المللی متعددی همچون اعلامیه جهـانی منشـور بـین المللـی حقوق بشر، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و کنوانسیون حقوق کودک پیش بینی شده است . در این اسناد و تفاسیر مربوط به آنها، از اهداف آمـوزش، وظـایف دولـت در تحقق حق آموزش و حقوق و وظایف والدین در قبال حق کـودک بـه آمـوزش سـخن بـه میان آمده است . حق آموزش جزء حقـوق فـردی، اجتمـاعی و جمعـی شناسـایی شـده اسـت . تعهدات ناشی از آن نیز حسب مورد بر عهده دولت ، والدین و جامعه جهانی قرار گرفتـه اسـت . در عین حال، والدین و دولـت مکلـف شـدهانـد در تصـمیمات و اقـدامات خـود، منـافع عالیـه کودک را مورد توجه قرار دهند. این حقوق و الزامات گوناگون که در نظام بین المللی حقـوق بشر در مورد حق آموزش پیش بینی شده، باعث شـده اسـت حـق آمـوزش بـه یکـی از حقـوق غامض و مناقشه آمیز درآید. از این رو، این مقاله ، مـوازین بـین المللـی نـاظر بـر حـق مـذکور و چالش های موجود درباره آن را تبیین میکند. بدین منظور، نخست تعریف آمـوزش و ماهیـت حقوقی حق آموزش، سپس محتوای این حق و جایگاه دولت ، والدین و معلم در تعیین محتوا و سرانجام، مدیریت و اجرای حق مذکور مطالعه شده است .
The Child’s right to education is enshrined in various international human rights instruments such as ICCPR, ICESCR and CRC. The state obligations in the realization of the right to education and the rights andobligations of parents to the child on on this right, is discussed in these instruments and the relevant interpretations. This right is regarded as a transversal right having many individual, social and collective dimensions. Children, their parents and educational institutions are holders of this rightand the state, parents and international community as a whole are respective duty-bearers. These complicated aspects of the right have madeit very controversial both in theory and in practice. This paper, investigates international standards governing the right and the challenges to it. For this purpose, we firstly study the definition and legal nature of the right to education as a human right. Then, the content of the right and respective roles of the state, parents and teachers in determining its content, and finally, performance of the right and relative principles and parent involvement in the school governance are discussed.
خلاصه ماشینی:
از ایـن رو، یکی از چالش های حق مذکور آن است که هرکدام از عوامل مذکور تا چه اندازه در امر آموزش ذینفع و ذیحق اند؟ در صورت تعارض میان منافع کودک و والدین او یـا میان منافع والدین کودک و مدرسه ، معیار حل تعارض چیست ؟ در نظام بین المللی حقوق بشر، تا پیش از تصویب کنوانسیون حقوق کودک ، گفتمان حقوق حمایتی حاکم بود و کودکان همواره به عنوان افرادی تلقی میشدند که والـدین یا سرپرستان قانونی آنها یا دولت ، صلاح و غبطـه آنهـا را رعایـت مـیکننـد؛ بنـابراین تصمیم گیری در همه امور کودک از جمله درباره مسائل تربیتی او در صلاحیت والدین به ویژه پدر او شناخته میشد؛ ولی کنوانسیون حقوق کودک (بند ١ ماده ٢٨)، کودک را دارنده فعال حق آموزش میشناسد و نقش والدین و دولت را نه به عنوان دارنده حـق ، بلکه به عنوان ابزاری برای تحقق این حـق تعریـف کـرده اسـت ( ,٢٠١٠ ,Zermatten .
از این رو، یکـی از چالش های مهم در مورد حق آموزش آن است که در صورت بروز تعـارض یـا تـزاحم میان والدین که مسؤلیت اصلی تربیت کودک را بر عهده دارند و دولت که متعهد اصلی حق آموزش به معنای خاص میباشد، چگونه باید عمل شود؟ کنوانسیون حقوق کودک در پاسخ به این پرسش کوشیده است راهحل میانه ای را به کار گیرد؛ هرچند ناسازگاری در مواد گوناگون کنوانسیون به چشم میخورد؛ بند ٢ ماده ٣ کنوانسیون مذکور، وظیفه اصلی مراقبت و حمایت از کودک را بر عهده دولـت هـای عضو قرار داده است ؛ ولی اضافه میکند که دولت ها بایـد حقـوق و وظـایف والـدین ، سرپرستان قانونی و دیگر افرادی را که قانونا در قبـال کـودک مسـئولیت دارنـد، مـورد توجه قرار دهند، در حالی کـه مـاده ٥ بـدون اینکـه نـامی از دولـت بـه میـان آورد، از مسئولیت ها، حقوق و وظایف والدین ، سرپرستان قانونی و خانواده در معنای گسترده آن برای هدایت و راهنمایی کودک در مسیر تحقق حقوق مندرج در کنوانسیون سخن گفته است و ماده ١٨ نیز مسئولیت اصـلی رشـد و بالنـدگی کـودک را بـه عهـده والـدین و سرپرستان قانونی گذاشته است .