چکیده:
تا کنون در حوزه ی علوم انسانی دو دسته نظریه در باب قدرت صورتبندی شده است. دسته اول قدرت را امری سرکوبگر و منفی و در ارتباط با دولت در نظر می گیرند که دیدگاه مکانیکی و یا حاکمیت محور نامیده می شوند. دسته دوم اما قدرت را امری سازنده و پراکنده و در ارتباط با گفتمان، زبان و متن در نظر می گیرند. این نظریه ها در پی آنند که قدرت چگونه و با چه مکانیزم هایی در متون خود را اعمال می کند و به برساختن سوژه یا انهدام آن می پردازد. در این مقاله تلاش کرده ایم تا نظریه های چهار متفکر برجسته معاصر : ارنستو لاکلائو، شانتال موفه، اسلاوی ژیژک و ژولیا کریستوا را در ارتباط با شیوه های متنی اعمال قدرت خوانش کنیم.
خلاصه ماشینی:
در این مقاله تلاش کرده ایم تا نظریه های چهار متفکر برجسته معاصر : ارنستو لاکلائو، شانتال موفه ، اسلاوی ژیژک و ژولیا کریستوا را در ارتباط با شیوه های متنی اعمال قدرت خوانش کنیم .
دال های ســیال نشانه هایی که گفتمانهای مختلف تلاش می کنند به روش خاص خودشان به آن ها معنا ببخشند(یورگنسن و فیلیپس : ٦٠) در واقع می توان گفت دال سیال جایگاه و ویژگی یک نشانه است نسبت به میدان گفتمان و دال مرکزی جایگاه و ویژگی یک نشــانه اســت نسبت به یک گفتمان خاص .
در مورد آنتاگونیسم با وضعیت متفاوتی رو به روایم : حضور دیگری ٤مانع از آن می شــود که یک خود تمامیت یافته شــکل بگیرد (همان : ١٢٥) بنابراین می توان نتیجه گرفت آنتاگونیسم بیانگر (به منزله ی) محدودیت های (شکل گیری ) هر عینیتی است (همان : ١٢٥) اما نکته ی مهم دیگر در مورد آنتاگونیسم این است که ، آنتاگونیسم ها نســبت به جامعه خارجی اند و نه داخلی .
(همان : ٧٢-٧٣) مداخله ی هژمونیک عمل تثبیت را مابین گفتمانهایی انجام می دهد که تصادم خصومت آمیز با یکدیگر دارند، گفتمانی که در میدان گفتمان حاکم است از طریق مفصل بندی مجدد عناصر آن میدان گفتمانهای دیگر را تضعیف یا حتی نابود می کند.
(همان : ٧٣) اما یکی از اساسی ترین جریان ها و جنبه های سوژه ی در فرایند، از دید کریســتوا، آلوده انگاری اســت که در واقع تمنای اصلی این رساله ، از کریستوا است .