چکیده:
بزرگ علوی یکی از داستاننویسان برجسته معاصر است که در دو حوزه داستان کوتاه و رمان آثار ارزشمندی نوشته و در این داستانها مهمترین مضامین اجتماعی عصر خود را منعکس ساخته است "پدرسالاری" و زوال تدریجی آن در جامعه ایرانی از جمله مضامینی است که در آثار بزرگ علوی سیر آن به نمایش گذاشته شده است. در داستانهای اولیه علوی پدرسالاری بسیار پررنگ و چشمگیر مطرح شده است ولی در داستانهای متأخر او با توجه به تحول جامعه از سنت به تجدد بهتدریج شاهد زوال آن هستیم که این مقاله به تحلیل این موضوع میپردازد.
خلاصه ماشینی:
"در رمان «چشمهایش» پدر فرنگیس از جمله زمینداران خرد است که با تصاحب املاکش توسط حاکمان جامعه آنچه را در اختیار داشته از دست میدهد و به خاطر نجات سایر اموال و زندگیش سکوت اختیار میکند تا از حوادث دیگر در امان باشد اما نگاه او به پیشرفت دخترش مثبت و رو به رشد است و همچون پدر «روشن» در داستان «ستاره دنبالهدار» او را در رسیدن به اهداف مطلوبش آزاد میگذارد، لحن او هنگام نصیحت کردن دخترش برای مبارزه و فعالیتهای پنهانی همچون لحن پدر «روشن» است، هر چند کارهای آنان را بیهوده و ناکافی میداند اما به هر حال دخترش را آزاد میگذارد که راه خود را بیابد یا شوهری مطابق میل خود پیدا کند «پدرم مزه زنداری را چشیده بود و ته دل میل داشت خودم شوهری را که باب طبعم است، انتخاب کنم» (علوی، 1387 ب: 78) و اما هنوز پدرسالاری به صورت کمرنگ در جامعه حکمفرماست به گونهای که مادر «فرنگیس» در این داستان اسیر این نوع تفکرات است.
در داستانهای علوی از نخستین داستانهایش عبور کنیم و به داستانهای بعدی او برسیم درمییابیم که این تحولات اجتماعی باعث شده که پدرسالاری رنگ ببازد و پدرسالاریی که چندین قرن در جامعه ایران حکمفرما بوده کم کم جایگاه خود را در جامعهایی که به سوی مدرنیته در حرکت است، از دست بدهد، چنانکه در داستانهای مجموعه «چمدان» با اقتدار کامل به نمایش گذاشته شده است اما آزادی ارتباطات زنان و دختران همچنین پسران در جامعه مدرن و عدم پیروی آنها از قدرت و تصمیم پدرو آداب و سنن گذشته و به دنبال آن رواج بسیاری از بی بند و باریها در جامعه جدید سخت به جایگاه پدر، قدرت او و حتی شوهر بودن او آسیب رسانده و باعث اضمحلال قدرت او و سنت پدرسالاری در جامعه شده است."