چکیده:
مقاله حاضر به بررسی روابط دو سویه ایران و جمهوری ترکیه در ادوار تاریخی مختلف می پردازد. بحث اصلی این است که ایران و ترکیه دو بازیگر مهم منطقه ای با نقش ها و درجه تاثیرگذاری متفاوت، اما مکمل یکدیگر در منطقه خاورمیانه هستند که در گذر تحولات تاریخی بر پایه های قدرت و نفوذ آن ها در منطقه افزوده شده است. البته روابط ایران و ترکیه همراه با تغییراتی که در دوران معاصر در جغرافیای سیاسی خاورمیانه ایجاد شد، با فراز و فرودهای گوناگونی مواجه بوده است.
می توان اذعان کرد که روابط ایران و ترکیه، در یک مرور تاریخی از زمان صفویه تاکنون، همواره بر تقابل فرصت طلبی و همکاری و همچنین منازعات و رقابت های منطقه ای استوار بوده است. علیرغم عدم تجانس سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بین دو کشور و وجود مولفه های واگرا در مناسبات فی مابین، ایران و ترکیه در سیر تاریخی روابط خود به عنوان دو کشور همجوار و دوست، تعاملات و مناسبات فراوانی با یکدیگر داشته و در مقاطعی از تاریخ، زمینه های همکاری و همگرایی در روابط بین ایران و ترکیه نمود بیشتری داشته است.
The current paper seeks to study the mutual ties between Iran and Turkey in different epochs. The main discussion presented in the paper is that Iran and Turkey are two important regional actors of different roles and influence، which at the same time are complementary to one another، and whose influence and power in the region have been consolidated in the course of history. As a result of contemporary changes in the geopolitics of the Middle East there have been ups and downs in Iran-Turkey mutual relations. It is safe to say that the relations between Iran and Turkey، in a historical perspective from the Safavid dynasty to the present time، have always been that of confrontation، opportunistic maneuvers، cooperation and also mirrored regional conflict and rivalries. Despite political، cultural and economic heterogeneity and divergent factors in the mutual relations، the two countries have always observed the terms of peaceful coexistence and amity and have held extensive interactions and cooperation in different areas. However in some historical period cooperation and convergence have been more outstanding in the mutual relations.
خلاصه ماشینی:
اين موضوع زماني قابل فهم است که به اين نکته توجه داشـته باشـيم کـه پس از امپراتوري عثماني و از زمان شکل گيري جمهوري ترکيـه ، يکـي از اهـداف ثابـت ، تـلاش دولتمردان ترکيه براي الحاق در سـاختارهاي سياسـي ، نظـامي ، اقتصـادي غربـي ، بـه خصـوص اتحاديه اروپا بعد از جنگ جهاني دوم بود.
اولين دوره اختلافات از زماني شروع شد که هنـوز جنـگ هـاي ايـران و روس پايـان نيافته بود؛ در اين مقطع دولت عثماني سه اقدام عليه ايران انجام داد: ١- همکاري سري بـا روسيه در ارسال آذوقه و اسلحه و مهمات براي نيروهاي روس مستقر در قفقـاز کـه موجـب خشم دولت ايران شد، ٢- بي احترامي به افراد خاندان سلطنتي که عازم سفر حج بودنـد، ٣- کوچاندن برخي از ايلات سرحدي توسط يکي از فرماندهان مرزي عثماني بـه داخـل خـاک اين کشور و تحت حمايت قراردادن آنان (خرازي ، ١٣٨٤: ٥٤).
به منظور درک بهتر روابط سياسـي ايـن دو کشـور، آگـاهي از دلايل اختلاف ميان آن ها ضرورت دارد: ١- وضع نامشخص مرزهاي دو کشور (مرز طولاني ايران و عثمـاني از قلـه آرارات تـا مصب شط العرب )، ٢- برخوردهاي ميـان عشـاير مرزنشـين (از آذربايجـان تـا خوزسـتان ) و حمايت شاهزادگان ايراني از برخي رؤساي آنان ، ٣- مسأله تابعيت برخي از ايل هـاي سـاکن در مرز و مشکلات ناشي از ييلاق و قشلاق آن ها، ٤- مسأله پناهندگان ايران و عثمـاني ، ٥- رفتار خشن و توهين آميز عثمـاني هـا بـا حجـاج و زوار ايرانـي ، ٦- مسـائل تجـاري ايـران و عثماني ، ٧- حالت مبهم سياسي سرزمين کردستان و مسائل مربوط به کردها.