چکیده:
به هنگام سلطنت قاجاریان ، کشور ایران در نظام بین الملل جایگاهی درخور یافته بود. ایران در سیاست بین الملل ، ازحیث ژئوپولیتیک ، پنج کاراکتر ممتاز یافته و این موضوع سبب شده بود به کشوری تاثیرگذار در عرصه روابط بین الملل تبدیل شود. طرفه آنکه ، این موقعیت مهم از رقابت های جهان گیرانه میان قدرت های برتر زمانه نصیب ایرانیان شده بود و قاجاریان ، در پدیدارسازی آن نقشی نداشتند. موقعیت کریدوری ایران سبب میشد کشورهای قدرتمند نتوانند از وضعیت راهبردی ایران که در رقابت میان قدرت های بزرگ نقشی موثرداشت ، چشم پوشی کنند. کانال ایران برای انگلستان نقش ممانعتی ایفا میکرد و برای قدرت های بزرگ دیگر نقش ویژة نفوذیابی داشت . همچنین ، کشور ایران درمیان دو دولت مداخله گر و قدرت مند روسیه و انگلستان ، نقش دولت حائل را بازی میکرد که نه مستعمره میشد و نه مستقل میماند؛ بلکه فقط به ایفای نقش ضربه گیر در رقابت نفس گیر میان دو ابرقدرت زمانه میپرداخت . ناگفته نماند که ایران و آسیای مرکزی درگیر یک بازی بزرگ نیز شده بودند؛ بازی بزرگی که میان بریتانیا و روسیه بر سر ایران ، افغانستان ، هند و آسیای مرکزی به وجود آمده بود. مسئله هند، ویژگی دیگر بود؛ زیرا هند اهمیتی غیر قابل چشم پوشی برای انگلستان داشت و میبایست به هر ترتیب ، در اختیار بریتانیاییها باقی میماند. ایران برای انگلستان ، نقش قلعه مدافع هند را دربرابر قدرت های بزرگی چون فرانسه ، روسیه ، و پروس (آلمان بعدی) داشت ؛ زیرا هریک از این قدرت ها میخواستند هند را از تصرف انگستان خارج کنند و قدرت یکه تاز و توازن دهندة انگلیسیها را در اروپا از بین ببرند.کشف نفت ، اهمیت ایران را دوچندان ساخت ؛ زیرا، به منزله موتور توسعه بود و تصاحب آن ، سبب برتری بیچون وچرا در رقابت های دریایی میان قدرت های برتر میشد. نگارنده تلاش میکند با خوانش متن سفرنامه های پارسیگردان شدة روس هایی که در زمان سلطنت قاجاریان به ایران آمده اند، ویژگیهای پنج گانه ژئوپولیتیک کشور ایران را بررسی کند.
خلاصه ماشینی:
ایران ، روسیۀ تزاری، قاجاریه ، سفرنامه نویسان ، بافتار ژئوپولیتیک مقدمه در بررسی تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دورة قاجاریه ، میبایست به دو نکته به خوبی دقت کرد: از یک سو، نمیتوان تحولات سیاسی را از تحولات مهم اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جدا دانست ؛ زیرا، ایران دورة قاجاری، به مثابه یک مجموعۀ به هم پیوسته ، نمیتوانسته است فارغ از محیط بین المللی به زیست سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی خود ادامه دهد و در این دورة مهم ، ایرانیان بیش ترین تأثیر را، البته به طرزی کند و تدریجی، از نفوذ مظاهر تکنیکی و جریان های فکری مغرب زمین میپذیرفته اند.
ک: فرمانفرماییان ، ١٣٥٥؛ اتحادیه ، ١٣٥٥؛ ناطق ، ١٣٥٧؛ ترنزیو، ١٣٥٩؛ کاظم زاده ، ١٣٧١؛ منشورگرکانی، ١٣٦٨؛ افشاریزدی، ١٣٨٨ و ١٩٦٦ ,Ramazani ٢.
تک مورد گرجستان هم با تعبیر و تفسیر خوانندة امروزین ، این قابلیت را دارد که اینگونه درک شود که گرجستان در حوزة ژئوپولیتیک رفتار روسها در عرصۀ سیاست خارجی، به حوزة بازی بزرگ متعلق بوده است که در آن ، روسیه به جدالی خاموش اما درازدامن با انگلیسیها برسر گسترش حوزة تسلط بر نواحی آسیای مرکزی و سپس افغانستان دست یازیده بود تا بتواند دستکم ، منافع هند بریتانیا را برای خود و انگلستان خطیر جلوه دهد.