چکیده:
در طول تاریخ ایران ، کدخـدایان بـه عنـوان روسـای روسـتاها، نقـش بسیار مهمی در ساختار اداری و تامین امنیت روستاها ایفا کردند. این موقعیت و عملکرد در دوره ی قاجاریه نیـز تـداوم و تکامـل یافـت و به موجب «قـانون تشـکیل ایـالات و ولایـات و دسـتورالعمل حکـام » مصــوب ١٤ ذیالقعــده ی ١٣٢٥، اداره ی امــور روســتاها رســما بــر عهده ی کدخدایان گذاشته شد؛ اما در سـال ١٣٥٤ ه .ش ، کدخـدا از سیستم اداری ایـران حـذف و مناصـب دیگـری همچـون «دهبـان » و «انجمــن ده » جــایگزین آن شــدند. در ایــن پــژوهش ضــمن بررســی موقعیت و جایگاه اجتماعی، اقتصادی و سیاسـی کدخـدا و عملکـرد اداری- سیاســی او در جامعــه ی روســتایی دوره ی قاجــار و تــداوم و تحول ساختار و عملکرد کدخدا در طـول ایـن دوره ، بـه ایـن سـوال پاسخ میدهیم که جنبه های مثبت و منفی نقش کدخدا برای دولـت ، مالک و روستاییان چه بوده است . در ایـن مقالـه از روش توصـیفی- تحلیلی و بررسی تاریخی مبتنی بر اسناد و داده های موجـود در منـابع استفاده میکنیم . نتیجه ی این تحقیـق نشـان مـیدهـد کـه در جامعـه ی روسـتایی عهـد قاجار، کدخدا به عنوان رئیس ده ، بـالاترین مقـام اجرایـی حاضـر در روستا بود و ارتباط مقامات دولتـی و مالکـان غایـب بـا روسـتاییان و بالعکس بیشتر به واسطه ی او انجام میشد. کدخدا با توجه به شـرایط زمانه ، میزان قدرت و نفوذ مالک و مقامات بالادستی دیگر، مطیع یـا سرکش بودن افراد زیردسـت ، میـزان نفـوذ و اعتبـار در بـین مـردم و ویژگـیهـای اخلاقـی و شخصـیتی خـود، گـاه بـه عنـوان نماینـده ای چـاپلوس بـرای حکومـت ظـاهر مـیشـد و بـا گـرفتن مالیـات هـای گوناگون از رعایا، باعث بدبختی آن ها میشد و گاه به صورت زبـان گویای افراد زیردست خویش دربرابـر ظلـم و سـتم مقامـات دولتـی دیگـر درمـیآمـد و بـا رسـیدگی بـه مشـکلات مـردم ، بـرای رفـاه و آسایش آنان اقدام میکرد.
خلاصه ماشینی:
منصب کدخدا در جامعه ی روستایی دوره ی قاجار 1 محمد بختیاری 2 حسین آبادیان 3 شهرام یوسفی فر تاریخ دریافت : ٩٢/٩/١٥ تاریخ تصویب : ٩٣/١/٣١ چکیده در طول تاریخ ایران ، کدخـدایان بـه عنـوان رؤسـای روسـتاها، نقـش بسیار مهمی در ساختار اداری و تأمین امنیت روستاها ایفا کردند.
در متون تاریخی و ادبی ، معانی مختلفی برای کدخدا ذکر شده اسـت کـه از بـین آن هـا می توانیم بـه نگهبـان و داروغـه ی شـهر (دینـوری ، ١٣٨٣: ٤٤٦؛ ابـن اثیـر، ١٣٧١: ٢٠٠/١٥)، فـردی دانـا و خردمنـد، رئـیس خانـه و مـرد خانـه (مقابـل کـدبانو)، شـوهر و مـرد متأهـل (ابــن مســکویه ، ١٣٧٦: ١٠٤/٦-١٠٥؛ ســمرقندی ، ١٣٨٣: ٦٤٩/٢؛ ترکمــان ، ١٣٨٢: ٥٤٧/٢)، پادشاه (گردیزی ، ١٣٦٣: ٣٥؛ مستوفی ، ١٣٦٤: ٧٦)، حاکم ، وزیـر، دبیـر و پیشـکار بزرگـان (بیهقی، ١٣٧٤: ٤٥٦/٢؛ قمـی ، ١٣٦٣: ١٩٨؛ منشـی کرمـانی ، ١٣٦٢: ٥٣) و متصـدی اداره یـا سازمان دولتی (اعتمادالسلطنه ، ١٣٦٧: ٢١١٥/٣) اشاره کنیم .
کدخدا در دوره ی صفویه و قاجاریه ، با معانی چون معتمد و رئـیس هریـک از محـلات شهر، رئیس یک صنف یا رسته ای معین از اصناف بازار و رئیس تیـره یـا طایفـه ی کوچـک نیز به کار می رفت (میرزا سـمیعا، ١٣٧٨: ٤٧- ٤٩؛ دو سـفرنامه از جنـوب ایـران ، ١٣٧٨: ٧٢؛ نظام السلطنه مافی ، ١٣٦٣: ٤٨٤/٢؛ مستوفی ، ١٣٨٥: ٤٠/١؛ محبوبی اردکـانی ، ١٣٧٤: ٣٩٦/١، ٤٢٣- ٤٢٤)؛ اما مشهورترین و رایج ترین معنی آن ، مهتری و ریاسـت ده بـود.