چکیده:
Training and teaching have a special place in Islam. In the second century، at the time of Imām Sādegh، appropriate situation have caused religious sciences to be expanded. He has trained many followers in various religious fields، such as theology، to defend Divine knowledge. Hishām Ibn Hakam is considered to be one of those scholars. Because of Islamic teachings which he learned from Imām Sādegh، Hishām has progressed to be the most outstanding figure in his era. According to Sunni studies، Hishām has believed in the incarnation. To prove this claim، researchers mention narrations found in Shia sources. The current study attempts to analyze this claim and investigate the validity and invalidity of these narrations and the end of mentioning them in this regard. An attempt is done to cite related traditions and cleanse the shining face of Hishām from attribution of false beliefs and accusation.
خلاصه ماشینی:
(کلینی، 1375ش، ج1، ص105، ح4/ صدوق، 1416ق، ص99/ مجلسی، 1403ق، ج3، ص303) از ابن فرج هم نقل شده: به حضرت ابوالحسن(ع) نوشتم دربارۀ قول هشام بن حكم كه خدا جسم است و هشام بن سالم كه او صورت است پرسيدم.
(کلینی، 1375ش، ج1، ح5/ صدوق، 1416ق، ص97/ مجلسی، 1403ق، ج3، ص288/ صدوق، 1362ش، ص277) يونس میگويد: خدمت امام صادق(ع) رسيدم و عرض كردم: همانا هشام بن حكم سخنى سخت میگويد كه من چند جملهاش را براى شما مختصر ميكنم: او عقيده دارد كه خدا جسم است، زيرا كه چيزها دو قسماند: جسم و عمل جسم: و درست نيست كه صانع چيزها عمل و كار باشد، ولى رواست كه فاعل باشد، حضرت فرمود: واى بر او مگر نميداند كه جسم محدود و متناهى است و صورت هم محدود و متناهى است و چون جسم محدوديت دارد، فزونى و كاهش پيدا ميكند و چون فزونى و كاهش پيدا كرد، مخلوق خواهد بود...
2. هشام راوی روایات منع از تشبیه و تجسیم در کتب حدیثی ما روایاتی وجود دارد که امام صادق(ع) به شدت نهی میکند از شبیه بودن خداوند به مخلوقات و جالب اینکه راوی این روایات نیز هشام بن حکم است.
(همان، ج1، ص83، ش6) طبق این نقل کسی که خدا را به مخلوقات تشبیه کند و به عبارتی قائل به تجسیم باشد، آنچه را سزاوار ربوبیت خداوند است، رعایت نکرده و در توحید دچار ضعف و مشکل اساسی شده است.