چکیده:
از یک منظر، ادله ی اثبات دعوا به دو گروه دلایل اقناعی و تحمیلی تقسیم می شوند. دلیل اقناعی، دلیلی است که دادرس در پذیرش مفاد آن اختیار تام دارد و تنها در صورتی در اثبات ادعا موثر واقع می شود که قاضی به مفاد آن قانع شود و مدلول آن را باور نماید. اما دلیل تحمیلی، صرف نظر از باور درونی دادرس در اثبات دعاوی موثر است. یعنی، حتی اگر دلیل تحمیلی موجب اقناع دادرس نیز نشود، باز هم قاضی مکلف است بر اساس آن رای دهد.مفهوم تحمیلی بودن ادله با موضوع «باور» و اقناع قاضی ارتباط پیدا می کند و باور نیز یکی از عناصر و ارکان تحقق شناخت است که مبانی تشکیل و چگونگی ایجاد آن را باید در مباحث فلسفی مربوط به «نظریه شناخت» یا «معرفت شناسی» جست وجو نمود. مقاله ی حاضر، با بهره گیری از مبانی معرفت شناختی در خصوص مبنای باور، به نقد ماهیت و مفهوم تحمیلی بودن ادله پرداخته و معتقد است که چنین مفهومی را به لحاظ اصل قرینه گرایی در معرفت شناسی نمی توان مورد پذیرش و تایید قرار داد.
خلاصه ماشینی:
"چگونه ممکن است بدون ایجاد باور و اقناع نسبت به مفاد دلیل ، رأی صادر کرد؟ مهمتر این که چگونه امکان دارد با وجود دسترسی به دلیل مشروع و قانونی ، دادرس به مفاد آن اعتقاد و باور پیدا نکند؟ یافتن پاسخ برای این پرسش ها، پیش از هر چیز به روشن شدن مبانی نظری شکل گیری باور (یا همان اقناع درونی ) و چگونگی برقراری ارتباط ذهنی با گزاره ها و قضایا در معرفت شناسی بستگی دارد: مبنای شکل گیری باور و اعتقاد در قاضی (یا هر شناسنده ی دیگری ) چیست ؟ اصولا آیا ضابطه و ملاکی برای ایجاد و شکل گیری باور وجود دارد؟ در ادامه به بررسی و تحلیل همین موضوع می پردازیم .
اما پرسش این اسـت کـه آیـا چنـین باورهـایی ، بـر فـرض تحقق ، می توانند معتبر و مؤثر در تصمیم گیری ها باشند؟ در فلسفه همواره این بحث وجود داشته است که در صورت عـدم دسترسـی بـه دلیل لازم و کافی در مورد صدق یک گزاره ، می توان از مبانی غیر معرفتـی (و البتـه تـا حد امکان معقول ) در سامان دادن به برخی از باورها بهـره گرفـت (بـرای دیـدن تفـصیل ایـن موضوع بنگرید به : فتحی زاده ، «دیر باوری قرینه گرایان »/ ٤٧ به بعد)، اما در جـایی کـه دلایـل کـافی و واجد شرایط در تأیید و اثبات یک موضوع در اختیار باشد، مانند حالتی که در صورت استناد به ادله ی تحمیلی به چشم می خورد، تردیدی وجود ندارد که حتی بر فـرض ایـن که مبانی غیرمعرفتی بتوانند موجب پیدایش باور در انسان بشوند، چنـین باورهـایی فاقـد ارزش واعتبار لازم بوده و نباید در تـصمیم گیـری هـا دخالـت داده شـوند."