چکیده:
مفهوم اقتصاد یادگیرنده به عنوان زیرساخت اقتصاد دانش بنیان مطرح شده است. برابر این نظریه، گذار به اقتصاد یادگیرنده در کشورهای در حال توسعه به عنوان بستر و زمینه ساز اقتصاد دانش بنیان مورد توجه قرار گرفته است. با توجه به اصل وابستگی به مسیر، اصل پسینی بودن مطالعات و عقلانیت محدود مطرح در اقتصاد تکاملی، بررسی فرایند گذار به عنوان تغییر کیفی موثر بر نهادها، سازمان ها و روابط بین آنها نیازمند توجه به مواردی همچون سطح توسعه یافتگی است و باید با توجه به پروفایل علم و فناوری هر کشور مورد بررسی قرار گیرد. در این مقاله گذار به اقتصاد یادگیرنده در ایران با رویکرد سیاست علم و فناوری مورد بررسی قرار گرفته است. رویکرد پژوهش، استقرایی و نحوه انجام آن، کیفی و با رویکرد تئوری داده بنیاد انجام شده است. براساس یافته های پژوهش، گذار به اقتصاد یادگیرنده در ایران مستلزم توجه به مضامین یازده گانه شامل تفکر گذار، نهاد سیاست، فناوری اطلاعات و ارتباطات، سرمایه اجتماعی، شرایط اقتصاد کلان، بستر نهادی، توسعه منطقه ای، بنگاه های یادگیرنده، نظام آموزشی و پژوهشی، تعامل دانشگاه، صنعت و دولت و یادگیری مبتنی بر اعتماد متقابل است. جایگاه و روابط هریک از این مضامین در قالب مدل پارادایم مشخص و 6 قضیه مرتبط ارائه شده اند.
The concept of learning economy means the infrastructure for knowledge based economy. According to this theory، transition to learning economy in the developing countries is considered to constitute necessary bedrock for knowledge based economy. With due respect to the path dependency principle، the ex-post studies and bounded rationality in evolutionary economy ، such cases as level of country development combined with its science and technology profile should be considered in the transition process as a qualitative change affecting institutions، organizations as well as interaction between them.. This paper tries to study transition to learning economy in Iran based on a scientific and technological approach. This research paper is based on an inductive theme conducted in a qualitative manner under a data-oriented theory. The analytical findings of this research indicate that transition to learning economy in Iran requires due consideration of the 11 themes which include: transitional thinking، policy institution، ICT، social capital، macro-economic conditions، institutional context، regional development، learning firms، research and education system، GIU interaction and collaborative learning based on mutual understanding. The status of the 11- fold themes and their relations with each other is specified within the paradigm model and the relevant six components.
خلاصه ماشینی:
براساس یافته های پژوهش ، گذار به اقتصادیادگیرنده درایران مستلزم توجه به مضامین یازده گانه شامل تفکر گذار، نهادسیاست ، فناوری اطلاعات و ارتباطات ، سرمایه اجتماعی،شرایط اقتصاد کلان ، بستر نهادی ، توسعه منطقه ای ، بنگاه های یادگیرنده ، نظام آموزشی و پژوهشی، تعامل دانشگاه ، صنعت و دولت ویادگیری مبتنیبر اعتماد متقابل است .
بیشتر مطالعات نظام ملی نوآوری متمرکز بر فعالیت های فنی و علمی است که به دنبال نوآوری ،به ویژه ازطریق تحقیق و توسعه ٣است (٢٠٠٢ ,Lall)، درحالی که درکشـورهای در حال توسعه ، نه تنها پایگاه دانش فنی لازم برای تسـلط بـر فنـاوری هـای موجـود ضـعیف است ، بلکه کل شبکه حمایت ازشرکت ها، مؤسسه هاو سرمایه انسانی بامشکلات متعـددی مواجه است (١٩٩٩ ,Gu) و اغلب نـوآوری هـای فناورانـه بـه واسـطه مشـابه سـازی و بهبـود تدریجی فناوری وارداتی انجام مـی شـود (١٩٩٨ ,Lall and Teubal).
ازاین رو،پیش فرض مقاله حاضراین است که به منظور دستیابی بـه اهـداف مشـخص شـده ،ایـران باید ابتدا گذار به اقتصادیادگیرنده رابه عنوان زیرساخت اقتصاد دانش بنیـان مـدنظر قـرار دهـدو پس از شناسایی وتبیین عوامل مختلف بـارویکـردبـین رشـته ای و بـا نگـاهی جـامع و نظـام منـد، سیاست های لازم را تدوین و اجراکند.
ازاین رواین سؤال ها مطرح می شود که به منظور گذار به اقتصاد یادگیرنده در ایران با توجه به شرایط خاص کشور ازنظر مرحله توسعه ، پروفایل علم و فناوری ، پیشینه تاریخی ، اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و فناورانه و چالش های مطرح ، چه ابعاد و عواملی باید مورد توجه قرار گیرند و جایگاه هریک ازاین عوامل و نقش و رابطه آنهابایکدیگر چگونه است ؟ ________________________________________________________ 1.