چکیده:
در این مقاله، نمایشنامة در آینه، اثر محمد عیدانی، نمایشنامهنویس تحسینشدة ایرانی ساکن استرالیا، بهعنوان نمایندة ادبیات نمایشی مهاجرت ایرانیان ساکن در استرالیا، با رویکردی پسااستعماری بررسی شد. نمایشنامه، بهعنوان یک اثر ادبی و هنری، میتواند وسیلهای برای نمایش و شناخت تجربیات مهاجران و همچنین افزایش آگاهی از وضعیت مهاجران در کشورهای مهاجرپذیر باشد. این پژوهش از رویکرد نقد و تحلیل ادبی پسااستعماری بهره برده است، زیرا مفاهیم پراکندگی قومی، تبعید، و مهاجرت، سه مفهوم محوری اندیشة پسااستعماری است و گونههای مختلف ادبیات تبعید، پراکندگی قومی، و مهاجرت، به شیوهای وسیع در نقد ادبی پسااستعماری مورد تدقیق قرار گرفته است. این مقاله، نخستین پژوهش دربارة ادبیات نمایشی ایرانیان ساکن استرالیا است و از منظر نقد ادبی تحلیلی موشکافانه از لایههای پنهان یک متن ادبی متعلق به ادبیات نمایشی مهاجرت ایرانیان پسااستعماری ارائه میدهد.
خلاصه ماشینی:
"اکنون نویسندة مهـاجری که در معرض فرهنگی جدید قرار گرفته ، سعی میکند از طریق رسانۀ خود (ادبیات و شـعر) بـه بازنمایی کوشش ها و مقاومت های یـک مهـاجر در جامعـۀ مقصـد بپـردازد، زیـرا در کشـورهای مهاجرپذیر، گاه همان درونمایه یا میلی که در رابطه میان استعمارگر و استعمارزده وجـود دارد، در رابطۀ میان ساکنان کشور میزبان و فرد مهاجر بازتولید میشود، زیرا در این رابطه و فراینـد، ساکنان کشور میزبان به مهاجران به عنوان «دیگری» و یا «غیرخودی» مینگرند.
٢٢ صحنۀ این نمایشنامه ، در واقع به دو بخش اصلی تقسیم مـیشـوند؛ بخشـی بـه تـلاش شاون و ویرجینیا در اتاق های خود و در برابر آینه برای مهیاشدن و شـرکت در مصـاحبۀ کـاری اختصاص یافته است ، و بخش دیگر نیز به روابط میان پل ، پائولا، و هندرو در فرایند ترتیـب دادن این مصاحبه .
در مقاله دیده شد که عیدانی در ایـن نمایشـنامه نگـاهی عمیق به مهـاجران در طبقـات اجتمـاعی مختلـف دارد و سرگشـتگی و تحلیـل رفـتن هویـت و شخصیت آن ها را در فرایند یک مصاحبۀ شغلی، که میزبانان برای آن ها ترتیب داده انـد، تصـویر میکند و در کلیت اثر میکوشد با معرفی شخصیت هایی که هریک نمایندگانی از جامعۀ میزبان و جامعۀ مهاجران اند به ژرفای روابط تقابلی آن ها نقبی بزند و همین مسئله سبب مـیشـود کـه نمایشنامه در نهایت از کلیگویی و شعارزدگی فاصلۀ زیادی بگیرد."