چکیده:
«حجاب» از مفاهیمی است که کثرت استعمال آن در مباحث مختلف، تبیین معنای دقیق آن را ایجاب میکند. این واژه در اصطلاح عرفان به معنای فاصله میان خالق و مخلوق است که سالک باید در رفع و ازالة آن به جد بکوشد تا به مقام لقاء الله نائل گردد. در علم فقه مراد از حجاب، پوشش خاص زنان است که همه بدن را به جز صورت و کف دو دست تا مچ شامل میشود. این واژه در آیات و روایات نیز به کار رفته، اما معنای لغوی آن (مانع و حائل) مراد بوده است. لذا استفاده از این لفظ در معنای پوشش زنان نسبتا جدید است. حجاب فقهی را نمیتوان دقیقا مترادف واژه پوشش دانست؛ زیرا هر پوششی، حجاب نیست. همچنین عفاف به عنوان یک باید اخلاقی با حجاب به عنوان حکمی شرعی تفاوتهایی دارد. تبرج نیز در معنای آشکار نمودن زینت به قصد تحریک شهوت مردان، متضاد عفاف و از رذائل اخلاقی مورد نهی اسلام میباشد.
Hijab is a concept that needs a precise explanation because of its widespread usage. In mysticism terminology، it refers to a veil between the creator and the creatures and the wayfarer must try hard to remove it in order to attain the position of unity with Allah. In jurisprudence، hijab refers to covers women should wear to hide all parts of their bodies with the exception of their faces and hands. It is also used in the Quranic verses and traditions where its verbal meaning (i.e. separation and impediment) is intended. As a result، using this word for the covers of women is rather new. Hijab as used in jurisprudence can be considered as a synonym for “cover” because any type of cover is hijab. In addition، chastity [æfāf] as a moral virtue is different from hijab which is a religious precept. Tabarroj which means showing ornaments by women to sexually stimulate men is against chastity and is considered as a mischievous act prohibited in Islam.
خلاصه ماشینی:
"اما اینکه معنای دقیق این واژه چیست و حدود و ثغور آن تا کجاست، امری است که بحث از آن نه تنها پرفایده و روشنگرانه است، بلکه برای ورود به مباحث جدی در این باب لازم و ضروری به نظر میرسد؛ چرا که گاه کثرت استعمال واژهای موجب غفلت از حقیقت آن شده و بروز مناقشات بیپایه در آن زمینه را باعث میگردد؛ لذا شایسته و بایسته آن است که چیستی آن مورد مداقه عالمانه و بررسی موشکافانه قرار گیرد تا روشن شود که حد و مرز این مفهوم تا کجاست و دایره مصادیق آن تا چه اندازه میباشد.
حال مسأله آن است که لفظ حجاب در قرآن به چه معنایی استعمال شده است؟ آیا در معنای لغوی به کار رفته، اصطلاح عرفانی آن مراد بوده یا کاربرد فقهی آن مدنظر بوده است؟ و اگر معنای لغوی این واژه مراد بوده، حجاب در معنای فقهی آن (یعنی پوشش خاص زنان) که فهم عرف را نیز شامل میشود، در چه آیهای و با چه بیان و الفاظی مطرح گردیده است؟ در قرآن کریم در مجموع کلمه حجاب در هفت مورد به کار رفته که باید دید در هر کدام به چه معنی و مفهومی استفاده شده است تا مقصود حاصل آید.
ملاحظه گردید که در قرآن در همه مواردی که از واژه حجاب استفاده شده، معنای لغوی آن که همان پرده، حائل و سد میان دو چیز است، منظور نظر بوده (اعم از اینکه این حائل، مادی و ظاهری باشد و یا باطنی و معنوی) و در هیچ موردی حجاب در معنای پوشش زن (کاربرد فقهی آن) به کار نرفته است."