چکیده:
توجه به مبدأ نخستین موجودات و اقامهی براهین متعدد در اثبات وجود آن از دیرباز در تفکر فلسفی وجود داشته است. پژوهش حاضر از روش مطالعات تطبیقی به مقایسهی دیدگاه ابنسینا و لایبنیتس پیرامون مبدأ نخستین پرداخته است. ابتدا برهان صدیقین ابنسینا و برهان مبتنی بر اصل جهت کافی لایبنیتس در اثبات وجود مبدأ نخستین ارائه شده و سپس علیت مبدأ نخستین در قالب سه پرسش مورد مقایسه قرار گرفته است: مبدأ نخستین علت فاعلی است یا غایی؟ علت حقیقی است یا جهت کافی؟ علت موجده است یا مبقیه؟ در پایان این نتایج حاصل شده است: هر دو برهان مبتنی بر برهان امکان و وجوب است با این تفاوت که ابنسینا با توجه به خود وجود و تقسیم آن به واجب و ممکن، برهان صدیقین را اقامه میکند اما لایبنیتس حقایق موجود را به دو دستهی ضروری و ممکن تقسیم میکند و جهان را به عنوان مجموعهی ممکنات نیازمند وجود مبدأ نخستین میداند. ابنسینا مبدأ نخستین را علت فاعلی میداند و لایبنیتس او را هم مبدأ علت فاعلی و هم مبدأ علت غایی. هر دو فیلسوف، مبدأ نخستین را علت حقیقی به معنای موجده دانسته و او را علت مبقیه نیز میدانند.
خلاصه ماشینی:
ابتدا برهان صديقين ابن سينا و برهان مبتني بر اصل جهت کافي لايب نيتس در اثبات وجود مبدأ نخستين ارائه شده و سپس عليت مبدأ نخستين در قالب سه پرسش مورد مقايسه قرار گرفته است : مبدأ نخستين علت فاعلي است يا غايي؟ علت حقيقي است يا جهت کافي؟ علت موجده است يا مبقيه ؟ در پايان اين نتايج حاصل شده است : هر دو برهان مبتني بر برهان امکان و وجوب است با اين تفاوت که ابن سينا با توجه به خود وجود و تقسيم آن به واجب و ممکن ، برهان صديقين را اقامه ميکند اما لايب نيتس حقايق موجود را به دو دسته ي ضروري و ممکن تقسيم ميکند و جهان را به عنوان مجموعه ي ممکنات نيازمند وجود مبدأ نخستين ميداند.
او حتي مهم ترين نتيجه ي پژوهش هاي طبيعي را اثبات و شناخت مبدأ نخستين ميداند و معتقد است تحليل قوانين طبيعت در نهايت ما را به اصول والاتري رهنمون ميشود که حاکي از وجود يک خالق قدرتمند و حکيم براي اين جهان است (لايب نيتس ، ١٣٨١: ٢٢٨).
از آنجا که ابن سينا مبدأ نخستين موجودات را علت تحقق هر موجودي در نظام هستي ميداند (بهشتي، ١٣٨٧: ١٠٧) و لايب نيتس آن را علتي آغازين براي عالم در ماوراي اين جهان (لايب نيتس ، ١٣٧٢: ١٢٩-١٢٨) بحث از مبدأ نخستين در اين نوشتار بر عليت آن متمرکز شده است .
از آنجا که عليت در فلسفه ي لايب نيتس صورتي از اصل جهت کافي است ٤ شکل اين برهان بدين صورت تغيير مي کند: در نظر لايب نيتس اشيا عالم ، حقايق ممکن به امکان خاص هستند، يعني وجود آن ها ضرورتي نداشته است و ميتوانسته اند نباشند.