چکیده:
آیین های باروری از اسطوره های بنیادین بشر است که بخش قابل توجهی از اساطیر جهان را در خود جای داده است. بن مایه این آیین ها مبتنی بر چرخه سالانه طبیعت میان خشکی و سرسبزی است. این مراسم تجسمی آیینی از مرگ و سپس باروری طبیعت بود که آن را در مرگ یا غایب شدن یک ایزد و بازگشت مجدد او تصور می کردند. در ژرف ساخت داستان های شاهنامه فردوسی می توان بازمانده ها و یا تاثیراتی از آیین های باروری را دید. بررسی ساختار داستان های شاهنامه نشان می دهد که علاوه بر نمونه شناخته شده «سیاوش»، داستان های نوذر و کیقباد، رفتن کیخسرو و فرنگیس به سیاوش گرد و داستان بیژن و منیژه مبتنی بر طرح آیین های باروری اند. همچنین، وجود عناصر معناداری در ساختار داستان سیامک و هوشنگ، ارتباط ساختار این داستان را با آیین های باروری نشان می دهد. تامل در ساختار اسطوره ای متن شاهنامه نشان می دهد که توجه به ژرف ساخت اسطوره ای داستان ها از روش های مناسب در نقد اصالت متن است.
خلاصه ماشینی:
نظرهایی که بـه اختصـار بـدان هـا پـرداختیم ، از مهـم تـرین دیـدگاه هـای مطـرح در اسطوره شناسی مربوط بـه آیـین بـاروری در داسـتان سـیاوش اسـت و اغلـب تحقیقـات اسطوره شناختی دیگری که در ارتباط با سیاوش در ایران انجام گرفته است (ازجمله : شکیبی ممتاز، ١٣٨٩: ١١٦-١٠١؛ رضـایی دشـت ارژنـه و گلـی زاده ، ١٣٩٠: ٨٣-٥٧؛ رضـایی دشـت ارژنـه ، ١٣٨٩: ١٥٧-١٣٣، آیینه وند و نصرالله ، ٢٠٠٦: ٨-١؛ فاضلی و کنعانی ، ١٣٨٩: ١٠٨-٩٣؛ زمـردی ، ١٣٨٢: ٩٦-٩٥ و ٩٩-٩٨ و قائمی ، ١٣٨٩: ٨٣-٨١) مستقیم یا غیرمستقیم ، وامدار پژوهش های مذکور، به ویژه آرای مهرداد بهار هستند.
رفتن به دنبال شاهزاده و به تخت نشاندن او، عنصری است که هم در داسـتان زو و هم در داستان کیقباد وجود دارد، اما شکل کامل تر و اصیل تر آن در داستان کیقبـاد آمده است و با وجود آنکه خالقی مطلق بخش مربوط به ملاقات رستم با کیقباد در جـایی سرسبز و پرآب در کوه البرز را الحاقی دانسته است (خالقی مطلق ، ١٣٧٢: ١٦٥-١٥٨)، تناسـب کامل این بخش با ساختار داسـتان و نقـش محـوری آن در سـاختار داسـتان ، زیبـایی و استواری ابیات ، و شباهت معنادار آن بـا یـافتن کیخسـرو در جـایی سرسـبز و پـرآب در توران ، ویژگی هایی معنادار و قابل تأمل اند، به ویژه این که داستان کیقباد نیز مثل داسـتان سیاوش و کیخسرو مبتنی بر آیین های باروری است .
نگرش ساختاری به این داستان و تطبیق آن با دیگر نمونه هـای موجـود در شاهنامه و نیز آیین های باروری ، نشان می دهد که کارکرد آزادسازی قهرمان به دسـت پهلوانی بزرگ عنصری افزوده شده نیست و جزو ژرف سـاخت اسـطوره ای داسـتان اسـت .
بررسی داستان های شاهنامه نشان می دهد کـه علاوه بر اسطورة مشـهور «سـیاوش »، ژرف سـاخت داسـتان هـای نـوذر و کیقبـاد، رفـتن کیخسرو و فرنگیس به سیاوش گرد، و بیژن و منیژه نیز مبتنی بر آیین های باروری است .